چرا مردم روزنامه نمی خوانند؟/مهین ملک زاده
- شناسه خبر: 15102
- تاریخ و زمان ارسال: 11 مهر 1403 ساعت 12:13

پس از همهگیرشدن استفاده از شبکه جهانی اینترنت و شبکههای مختلف اجتماعی، میانگین تیراژ روزنامهها بهطورکلی در همه کشورها جهان کاهش یافت، اما این میزان کاهش در ایران، بیش از سایر کشورها بوده است؛لذا کماکان آمار متفاوتی در خصوص میزان مطالعه و خرید روزنامهها منتشر شده و می شود. بسیاری از کارشناسان و روزنامهنگاران معتقدند اقبال مردم از روزنامهها کاهشیافته و به دنبال چرایی این موضوع هستند؛ یکی از بهترین فاکتورها برای رسیدن به پاسخ، تعداد تیراژ روزنامههاست. در این خصوص گمانهزنیهای زیادی وجود دارد،برخی از سایت ها در گزارش های خود میزان تقریبی تیراژ روزنامهها را نهایتاً حدود صد و پنحاه هزار نسخه معرفی کرده اند، البته بسیاری از روزنامهها به این گزارش ها ایراد گرفته و آمار منتشرشده را بسیار کمتر از واقعیت موجود عنوان کرده اند، بنابراین نمیتوان به طور دقیق از تعداد تیراژها مطلع و مطمئن شد.
بسیاری بر این باورند که بیشتر روزنامهها به نوعی مواجببگیر دولتها یا سازمانهای مختلف هستند و لذا بیش از آنکه رضایت مردم را در نظر بگیرند، رضایت صاحبان رسانه دارای اهمیت است که البته در مورد بعضی های شان پر بیراه هم نیست اما هستند روزنامه هایی که بدون حمایت از جانب فرد یا نهاد خاصی فعالیت کرده و با ده ها چالش و مشکل دست و پنجه نرم می کنند.
برخی از کارشناسان، مردم را مقصر اصلی می دانند که: سطحی شدن دیدگاه آنها و دور شدن از فضای تحلیلی باعث شده اقبال به روزنامهها کاهش پیدا کند. همچنین فرهنگ روزنامهخوانی در میان بسیاری از مردم از بین رفته و جای خود را به نرم افزارهای متعدد و بازیهای موبایلی داده است. شاید تا ده سال پیش مردم در مترو و اتوبوس و پارک ها مشغول خواندن روزنامه بودند اما امروزه بسیاری از آنان مشغول چرخیدن در فضای اینستاگرام،تلگرام، و غیره هستند.
برخی از استادان و روزنامهنگاران هم مقصر اصلی را خودِ روزنامهها میدانند. آنها معتقدند کیفیت مطالب روزنامهها کاهشیافته و برخی از آنها اخباری را که متعلق به دو یا سه روز گذشته است با تأخیر منتشر میکنند، لذا مخاطب از خرید روزنامه صرفنظر میکند.
نکته دیگر شبیه شدن صفحات بسیاری از روزنامهها به همدیگر است که تقریباً همه کارشناسان رسانهها درباره آن اتفاقنظر دارند. البته در مواردی کمشمار، برخی از رسانهها رویههای خاص خود را دنبال میکنند اما غیر از این، مابقی روزنامهها صفحات بسیار مشابهی دارند؛ به این معنی که حتی موضوعهای انتخابشده برای تیتر یک، عکس یک و تیترهای صفحه نخست روزنامه که به نوعی ویترین روزنامه است، در حجم و درصد بالایی، میان قریب بهاتفاق روزنامهها مشترک و مشابه است.
به اعتقاد دوست ارجمندی که هنوز هم ارتباط خود با مطبوعات را حفظ کرده است: امروزه و در عرصه پر شتاب فناوری، تولد یک رسانه الکترونیکی،دیگر امر غریب و دور از ذهنی نیست. لذا به نظر میرسد حالا دیگر ماهیت کاغذی روزنامه ها خیلی موضوعیتی ندارد،بلکه این ماهیت کارکردی، ساختاری و هویتی آنهاست که مهمتر است.
مسئله بعدی عدم پیگیری مطالبات و دغدغههای مردم توسط روزنامههاست. زمانی که مخاطب صرفاً گزارشهایی از عملکرد نهادهای مختلف را در روزنامه مشاهده میکند و در هشت یا دوازده صفحه روزنامه، حتی یک مطلب از نیازهای و خواستههای مردم بازنشر نشده باشد؛ طبیعی است که از روزنامه حمایت نمیکند و همچنان بیشتر روزنامهها را مواجببگیر دولتها یا سازمانهای مختلف می داند تا زبان گویای مردم؛ و شاید همین تفکر باعث شده این طور برداشت شود که روزنامه ها صدای مردم نیستند لذا مورد اقبال قرار نمی گیرد.
اما به اعتقاد نگارنده در کنار همه این موارد،دسترسی به محتواهای رایگان و انتشار متن روزنامه ها در فضای مجازی و سایت ها بلای جان مطبوعات شده است؛ یک روزنامه کاغذی در دکه های روزنامه فروشی برای کسی که میخواهد روزنامه بخواند، قیمت مشخصی دارد اما اگر همان آدم بخواهد از سایت اینترنتی روزنامه، محتوایش را بخواند، بدون پرداخت پول میتواند آن را بخواند. این دو اتفاق باهم تناسب ندارند. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که یک روزنامه خوب بفروشد یا مورد استقبال قرار بگیرد.
از طرفی وضعیت اقتصادی و سختی معیشت برای بسیاری از مردم، باعث شده به هر نحو ممکن در هزینههای خود صرفهجویی کنند و بسیاری از اقلام را از سبد خرید خود حذف نمایند. این اقلام میتواند گوشت ،میوه،شیر، کتاب و یا روزنامه باشد. بنابراین طبیعی است که در چنین شرایطی نباید توقع فروش مطلوب روزنامهها را داشته باشیم.
از همه مهم تر افزایش قیمت کاغذ در چند سال اخیر باعث شد بسیاری از روزنامهها به ناچار افزایش قیمت چند برابری داشته باشند و حتی آنهایی که قیمت خود را چندان هم تغییر نداند،به ناچار از تعداد صفحات روزنامه کاستند یا تن به چاپ روزنامه با کیفیت پایین دادند تا بتوانند در این عرصه باقی بمانند. لذا میتوان افزایش قیمت کاغذ را هم یکی از عوامل عدم استقبال از روزنامهها بدانیم.
وجود رسانههای رقیب نیز یکی دیگر از دلایل کاهش خرید روزنامه در سالهای اخیر است. از طرفی کانالهای اطلاعرسانی، خبرگزاریها و سایتهای مختلف خبری و تحلیلی و دسترسی آسان و رایگان به آنها موجب شده گرایش به رسانههای نوین بیشاز پیش نمود پیدا نماید.
در حال حاضر روزنامههای الکترونیک یا دیجیتال جایگزین روزنامههای مکتوب شده و فضای مجازی رسانه ای قدرتمندتر ظاهر شده است که نیاز کاربران را خود را به خوبی برآورده می کند.حال ببینید روزنامه داران و روزنامه نگاران در این عرصه عظیم چگونه باید به جان کندن و صورت را با سیلی سرخ نگه داشتن، سر پا بایستند و به حیات خود ادامه دهند، آن هم در شرایطی که حمایت چندانی هم از جانب نهادهای مربوط، همچون وزارت فرهنگ و ارشاد صورت نمی گیرد.
چندی پیش یکی از صاحب قلم های عرصه روزنامه نگاری می گفت:با شرایط فعلی و با کاهش اقبال روز افزون مردم و حتی نهادها و سازمان های دولتی و غیردولتی به خرید و خواندن روزنامه، به نظر میرسد اگر روزنامهها راهی برای تغییر وضعیت موجود و برون رفت از این شرایط پیدا نکنند؛ قطعاً در آیندهای نزدیک باید به دنبال شغلی جدید باشند.