«والدین هلیکوپتری»
- شناسه خبر: 15162
- تاریخ و زمان ارسال: 21 مهر 1403 ساعت 11:40

یکی از مشکلاتی که این روزها بیشتر در نسل دهههای «هشتاد» و «نودی» مشاهده میشود، انفعال اجتماعی آنهاست. انفعالی که برعکس دهه شصتیها و حتی پنجاهیها که خیلی پرکار و با انگیزه برای «خلق موقعیتها» با توجه به انفعال دولتها نسبت خودشان بودند، باعث شکاف نسلی شده است. این شکاف زمانی نگرانکننده است که مردان و زنان شاغل متولد دهههای ۵۰ و ۶۰ که پستهای کلیدی و استراتژیک کشور (بنا به شرایط جامعه نه سمتهای سازمانی و حوزه ریاست) را بردوش دارند، بازنشسته خواهند شد و بار اداره کشور بر دوش این جوانان خواهد بود. در این میان نباید از متولدین دهه هفتاد نیز غافل بود که برخی از آنها که آمار قابل توجهی نیز از لحاظ جمعیتی شامل میشود، با توجه به تحولات اجتماعی در اواخر دهه هشتاد در ایران، بیشتر به سمت مشاغل دیجیتال رفتند تا کارهای اجرایی و حتی سخت. اما آمارها نیز انفعال اجتماعی دو دهه ۸۰ و ۹۰ را تا حدودی تأیید میکند، ولی این آمار رسمی با توجه به دادهها جمعآوری شده، نوک کوه یخ از شرایط کشور ما را نشان میدهد و بیشک آمارهای غیر رسمی دو تا سه برابر این آمار رسمی است. براساس دادههای مرکز آمار ایران، در انتهای سال ۱۴۰۲ از جمعیت ۱۱ میلیون نفری در سن ۱۵ تا ۲۴ سال کشور، حدود ۲ میلیون و ۸۲۳ هزار نفر یا معادل ۲۵. ۶ درصد از آنان در گروه جمعیت NEETها قرار داشتهاند، حدود ۹۲۸ هزار نفر از آنان را مردان تشکیل داده و یک میلیون و ۸۹۵ هزار نفر دیگر، زنان هستند. برای بررسی این آمار و آسیب شناسی آن، خبرنگار «آرمان امروز» با حمید مستخدمین، جامعهشناس و آسیب شناس به گفتگو نشست که در ادامه این گفتگو را با موضوع انفعال اجتماعی برخی از جوانان متولد دهه هشتاد و نودی را میخوانید.
– یکی از دغدغه های دولت فعلی که ممکن است، هشت سال در مسند قدرت و سکانداری کشور بماند، مواجهه با نسلی است که جمعیتی قابل توجه از آنها دچار انفعال اجتماعی شده اند و نه تمایلی به تحصیل دارند و نه مهارت آموزی برای اشتغال . شما این پدیده را چگونه ارزیابی می کنید؟
«NEET»ها یا جوانانی که تمایل نه تمایلی به تحصیل دارند و نه در حال اشتغال یا مهارت آموزی برای، یکی از موضوعات جهانی و دغدغه دولت ها نسبت به آنهاست. این مطالعه از اواخر دهه ۱۹۹۰ در انگلستان آغاز شد و اکثر کشورهای دنیا درگیر این طیف از جوانان بوده و هستند. اما ماهیت شکلگیری آنها در هر کشوری متفاوت از آن چیز است، که مثلا در کشور ما رخ داده. در کشور ما، این «نسل زد» که همون طبقه بندی «NEET» ها هستند، جامعه پذیری نسل زد ((Z با نسل ایگرگ (Y) و نسلهای پیشین کاملا متفاوت است. یعنی رفتارهای ما بر مبنای دیتاهایی که کسب میکنیم شکل میگیرد و این امر بدیهی است که نسل Z، نسل تکنولوژی، نسل شبکههای اجتماعی و مجازی باشند، آنها نسلی هستند که به دنیایی از اطلاعات و دیتاها متصلند. و همچنین نسلی هستند که به معنای واقعی کلمه، دنیای بدون مرز اطلاعات را درک کردند. بنابراین رفتار آنها با کنش نسل گذشته متفاوت است و این «تفاوت نسلی» یا «شکاف نسلی» که اینجا شکل گرفته، منجر شده که نه از سوی خانواده و نه از سوی سیستم به معنای واقعی کلمه درک شوند.
– در صحبت هایتان به این موضوع اشاره کردید، که دلایل انفعال اجتماعی نسل زد در ایران با سایر نوجوانان کشورهای جهان متفاوت است، می توانید این دلایل که امروزه در جامعه ما وجود دارد را نام ببرید؟
در سوال قبلی تاکید کردم که یکی از مشکلات جامعه پذیری این نسل است. بخشی از جمعیت این نسل در خانوادههای تک فرزندی یا حداکثر دو فرزند به دنیا آمدند، والدینشان با توجه به تنش های اقتصادی جامعه دو یا سه شغل دارند، به همین دلیل نمی خواستند و نمیخواهند که این تنش ها را فرزندانشان هم تجربه کنند، به همین دلیل ما با پدیده «والدین هلیکوپتری» مواجه هستیم که مانند یک هلیکوپتر امداد در بالای سر فرزندانشان پرواز و تمام احتیاجات آنها را برآورده میکنند. از سوی دیگر ما با فرزندانی مواجه هستیم که به دلیل اینکه، حداقل نیازهای آنها، در حداقل زمان ممکن برآورده می شود، به آنها «فرزندان هتلی» نیز گفته می شود که فکر میکنند در «هتل» زندگی میکنند و همه چیز در کمترین زمان، در دسترسشان باشد. راجع به نسل زد در جامعه ایران نمی توانیم حکم قطعی بدهیم، به همین دلیل من بخشی از رویکردهای «نسل زد» را خدمتتان عرض کردم، بخشی هم در خانواده هایی به دنیا اومدن که اکثراً دچار مشکلات خانوادگی (والدین با یکدیگر) بودند و آن حمایت و امنیت کافی را از سوی خانواده نداشتند، به همین دلیل دچار آسیبهای متفاوتی شدند. این امر موجب می شود که آنها نتوانند بهراحتی با هنجارهای موجود ارتباط برقرار کنند، از جمله اینکه در حوزه مسائل اقتصادی و بازار کار، این نسل به دلیل اینکه با دنیا در ارتباط هستند و دیتاهای زیادی دارند، حاضر نیست به راحتی وارد بازار کاری شوند که دارای دستمزدهای دستوری یا حداقل دستمزد است. این افراد می گویند که من با خرید و فروش یک ماشین در طول یک هفته، ادمین کانالهای تلگرامی، با فعالیت در فضای رمز ارز و فضاهای مجازی، شرایط اقتصادی بهتری از هشت ساعت کار با حداقل دستمزد خواهم داشت. خیلی از نسل زد، درآمد بسیار بالایی را دارند، ولی آن چیزی را که ما در ظاهر می بینیم آنها یا بیکار هستند یا تمایلی به درس خواندن ندارند.
– نظام آموزشی و پرورشی ما در دو حوزه مدرسه و دانشگاه، تا چه اندازه به این مسئولیت اجتماعی نسبت به نسل زد، پایبند هستند و واقعیت های موجود را درک کردند؟
همانطور که مستحضرید زمانی میتوانیم از شخصی که از دانشگاه فارغ التحصیل شده، تقاضای اشتغال، بهره وری و کارایی داشته باشیم که دارای مهارت کافی و انگیزه باشد. اما من فکر می کنم که این امر نیز بر همان تجربه زیستی نهادهای آموزشی متکی باشد، یعنی به معنای واقعی کلمه، علم و دانش را به دانشجویان و دانش آموزان انتقال ندهند، دانش آموزان و دانشجویانی که در بمباران اطلاعاتی به سر می برند، اما در حوزه مهارت آموزی یعنی توانایی انجام کار و بهکارگیری آن دانش و اطلاعات در بستر اشتغال، بسیار دچار اختلال هستند. به همین دلیل است که وقتی از دانشگاهها فارغ التحصیل می شوند، با دیوار سنگی بسیار بزرگی به نام «مهارت» و «تجربه» در بازار کار مواجه خواهند شد، که اکثراً قادر نیستند از این دیوار سنگی و بلند عبور کنند. البته ناگفته نماند که مهارت فقط در حوزه فنی نیست، بلکه مراکز آموزشعالی ما مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی را هم آموزش نمی دهند و در یک کلام میتون گفت که آموزش بر مبنای واقعی بینش و کنش موجود صورت نمی گیرد و آنها را بیشتر دچار انفعال اجتماعی می کند.
– اما تعداد قابل توجهی از مسئولان و برنامه ریزان کشور با این واقعیت ها به نوعی همسو نیستند و این عدم درک متقابل با توجه به شرایط واقعی در جامعه و نسل زد چه پیامدهایی خواهد داشت؟
بازهم تاکید می کنم که راجع به این نسل نمی توان به صورت کلی حکم یا نظر داد. نسل زد کسانی هستند که تونسته اند از فضای مجازی به بهترین شکل ممکن استفاده کنند، دارای دانش عمیقی هستند و به بهترین شکل زندگیشان را پیش میبرند. آن چیزی که حکم می کنند و آن چیزی که این وسط به عنوان یک جامعه شناس و یک آسیبشناس اجتماعی خدمتتان عرض می کنم، این است که این نسل، «نسل مفاهمه» است نه «نسل مصالحه». این نسل دارای دانش و اطلاعات بالایی است، به خاطر اینکه پیامدهای این موضوع را کم کنیم باید از سوی خانواده و سیستم درک شوند و بر مبنای این درک متقابل برنامهریزی صورت بگیرد، در غیر این صورت پیامدهای بسیار زیادی خواهد داشت. از جمله این پیامدها میتوانیم به افزایش انواع آسیبهای فردی، اجتماعی، کاهش نرخ بهرهوری کل در جامعه و تعارضات نسلی بسیار شدید که به وجود می آید، اشاره کنیم. از منظر بیرون، نگریستن به جامعه NEETها و نسل زد و برنامهریزی برای آنها، به نظر می آید که به سرانجام مقصود نمی رسد، بلکه باید با نگاه از درون و نزدیک شدن به این نسل و دیدن جهان و زندگی از منظر آنها، با کمک آنها برنامهریزی بکنیم وگرنه روز به روز آسیب ها و مشکلات ما در جامعه بیشتر خواهد شد.