«مَرد نمیرد به مرگ، مرگ از او نام جوست» – میهن ملک زاده
- شناسه خبر: 3097
- تاریخ و زمان ارسال: 2 بهمن 1401 ساعت 13:01
مهین ملک زاده
«مَرد نمیرد به مرگ، مرگ از او نام جوست»
بدون شک ملتی می تواند ادعای بزرگی و تفاخر کند که نسبت به مفاخر و بزرگان خود توجه داشته و دغدغه مند باشد. میراث واقعی ما در کنار میراث تاریخی و فرهنگی دیگر، باید ادبا و شعرا و استادان مان باشند؛ استادانی که برای عظمت و اعتلای این کشور و ملت کوشیدند و تمام سرمایه عمر خود را صرف آنان داشتند تا امروز در کشوری با پشتوانه فرهنگی پر غرور و بالنده زندگی کنیم. احترام به مفاخر و پیشکسوتان، احترام به هویت فرهنگی، تاریخی و ملی است بنابراین در مسیر هویت سازی، این مفاخر هستند که الگو و خط مشی نسل های گذشته و آینده را میسازند.
وقتی می توان با استفاده از گذشته آینده را ساخت پس باید فرصت ها را ولو کوتاه غنیمت شمرد؛ تا با همدلی، وفاق و همافزایی همه سلایق پا به عرصه نهاده، به این مهم کمک کنیم و با این کار به مفاخر و چهرههای ارزشمندی که در عرصه های ملی داریم، بگوییم شما را از یاد نبردهایم.
نکوداشت چهره های اندیشمند و خلاق علاوه بر اینکه سنت سپاسگزاری از مخلوق را زنده نگه می دارد به تعبیری نوعی شکرگزاری در پیشگاه خالق است، از آن رو که فرصت معاصری با آنان را نصیبمان کرده است. آیین های نکوداشت فارغ از نوع و چگونگی به جای آوردن شان در شناساندن این چهره ها به نسل های امروز و فردای ایران و جهان کمک شایانی خواهد کرد و موجب توسعه و ترویج فرهنگ و ادب و اندیشه در فضای جامعه خواهد شد.
مایه خرسندی و مسرت فراوان نگارنده است که در هفته گذشته شاهد نکوداشت یکی از بزرگان عرصه فرهنگ و ادب کشورمان بود؛ شادروان نصرت الله نوح سمنانی،از پیشتازان عرصه طنز،شعر و روزنامه نگاری و از برجستگانی که به تعبیر بسیاری، مرد حافظه ایران نامیده می شد. وی سراسر عمر پر اثر خود را خواه در وطن و خواه در غربت در خدمت به فرهنگ و ادب این سرزمین و البته فرهنگ بومی زادگاهش گذراند. همچنین استادانی چون ایشان حق بزرگی بر گردن مردم این دیار دارند و البته حق بزرگی بر علم و فرهنگ و ادب این کشور؛ لذا طبیعی است که برای نکوداشت چنین انسان بزرگی، مراسمی درخور برگزار شود که شاید کافی و در شأن او نباشد اما به حق با زحمت و تلاش و با ارادت قلبی دوستدارانش از انجمن فرهنگ،هنر، معماری و باغ موزه امیر و البته خانواده ایشان و مردم قدردان سمنان به تناسب توان و ظرفیت شان برگزار شد.مراسم نکوداشتی که انتظار می رفت از خانواده ارشاد و از مسئولان و مدیرانش نیز به عنوان متولیّان دغدغه مند جدی عرصه ادب و فرهنگ حضور داشته باشند اما چنین نشد؛ هر چند بنای امیدواری مان را بر مشغله عزیزان و تعطیلات رسمی و غیر رسمی تقویم می گذاریم اما شایسته بود روی یکی از آن صندلی ها صاحبخانه فرهنگ بنشیند! احترام به مفاخر یعنی تربیت درست نسل آینده. بقا و ماندگاری ارزش های فرهنگی کشور در گرو پاسداشت مفاخر کشور اما چه خوش است که این اتفاق در زمان حیات شان رخ دهد. هیچ چیز زیباتر از دیدن شادمانی و لبخند حاکی از قدردانی در چهره آنان نیست اما گویا مرگ در این دیار عزیزتر از زندگانی است و مردگان بیش از زندگان تکریم میشوند. دوست هنرمندی می گفت:گرایش به تکریم مردگان جدا از ریشه های فرهنگی و سنتی بدان علت است که بیچاره متوفی هیچ اختیاری از خود ندارد پس هیچ دردسری هم برای کسی نخواهد داشت، لذا از زنده ها می ترسند که نکند انگشت عسلی را در چشم شان فرو کند و به اصطلاح فردا برای شان شاخ شود. هر چند این استدلال، آمیخته به طنز و شوخی است که اگر تجربه شخصی نگارنده نیز موید آن نبود به چنین نگاه سطحی و ناقص خرده می گرفت اما شوربختانه در مسیر اقدام برای چنین حرکتی آن چنان» نه»های قاطع و برنده از خودی و ناخودی شنید که در سنجش خلوص افعال و احوال برخی دچار حیرت شد. گرامی داشت شاعری که قرن ها پیش چشم از جهان فرو بسته آن هم با بودجه های میلیونی در مقابل عدم تمایل به برگزاری مراسم نکوداشت برای معاصران در قید حیات جز کج سلیقگی های فرهنگی هیچ نام دیگری ندارد.»هر چند عملی ارزشمند است و درخور اعتنا و هیچ ادب د ستی مخالف آن نیست»
سلایقی که به پایه میز و صندلی بند است و به طور یقین امکان اعتلا هم نخواهد داشت. حضور انجمن ها و جمع های خودجوش فرهنگی، ادبی و هنری و البته افراد دلسوز و کارآمد در تکریم مفاخر زنده معاصربیش از پیش احساس می شود به گمانم نباید چنین حرکت های ارزشمندی را به سلسله مراتب اداری و کاغذبازی های زمان بر بی فایده گره زد و زمان را زایل نمود. باری، مراسم نکوداشت مرحوم استاد نوح سمنانی با عشق و ارادت و زحمت ارادتمندانش به شایستگی برگزار شد و آن چه از نیت متولیانش پیدا بود این است که باید ایرانی بودن و سمنانی بودن را برای نسل حاضر به یک ارزش متعالی بدل کنیم تا در سایه حفظ آداب و رسوم و ماندگاری هویت ملی و بومی بساط بسیاری از معضلات فرهنگی برچیده شود.
پرهیز از ملاحظات غیرضروری و واپس گرا و تلاش و همکاری مجدانه متولیان فرهنگی بیش تر از همیشه احساس می شود. در سایه نشستن، و دم به دم مخالفان مغرض دادن، بانیان فرهنگی را از مسیر اصلی دور می کند و شأن مفاخر و بزرگان ما را به هیچ می انگارد.
مَرد نمیرد به مرگ، مرگ از او نامجوست
مَرد چو جاوید شد، مُردنش آسان کجاست