مگر مشروطه شده؟! – محمد همتی
- شناسه خبر: 4171
- تاریخ و زمان ارسال: 18 بهمن 1401 ساعت 0:43
مگر مشروطه شده؟! – محمد همتی
- از ۱۴ مهر ۱۲۸۵ شمسی که بعداز فرمان مشروطیت، اولین مجلس شورای ملّی در ایران گشایش یافت و این مجلس را «عدل مظّفر» نامیدند، روشنفکران، اندیشمندان ، واعظان و علما بهدنبال برقراری حکومت بر پایه عدل و قانون بودند. سیدجمالالدین اصفهانی از واعظان سرشناس جنبش مشروطه، نوشتهای ضداستبدادی به نام «رؤیای صادقه» منتشر کرد تا رؤیاهای ایرانیان را که خروج از استبداد مطلقه و آزادی و عدالت و قانون است بیان نماید. سید جمالالدین واعظ در مجلس اول مشروطه، چکامهای پرشور را ایراد کرد، او در بخشی از نطق خود گفت: «ایها الناس هیچچیز، مملکت شما را آباد نمیکند مگر متابعت از قانون… اطفال باید از طفولیت در مدارس قانون بخوانند، عمل کردن به دین یعنی قانون، مذهب یعنی قانون، قانون را بچهها باید بفهمند، زنها باید بفهمند که حاکم قانون است و بس، پلیس یعنی حافظ قانون، عدالت یعنی قانون و خلاصه آنکه آبادی مملکت، شیرازهبندی ملیت و قومیت منوط است به اجرای قانون…»
۱۱۶ سال از نطق پرشور سید جمالالدین واعظ میگذرد او کلمه قانون را در مجلس هجی کرد و به نمایندگان گفت با او تکرار کنند(ق ا، قا؛ ن،و،ن= قانون) - امّا عدالتخواهی و قانون طلبی بر مستبدی چون محمدعلی شاه خوش نمیآید و پساز به توپ بستن مجلس برای گشایش مجلس فرمایشی و مطیع محض کردن نمایندگان ، تعدادی از مشروطهخواهان از جمله سید جمالالدین واعظ ، به جرم قانون خواهی و عدالتطلبی و مبارزه با استبداد ، در بروجرد دستگیر و اعدام می کند. اینچنین مشروطه؛ دگربار چهره زشت و بدخیم خود را نمایان میسازد؟! چرا مشروطه با آنهمه جانفشانی و فداکاری ملّت، چنان بدخیم جلوه کرد که محصول آن حکومت رضاخان شد؟! مورخان مینویسند که در این زمان سلب اعتماد از مشروطه و مشروطه طلب شد و هر کس میگفت که من انقلابی هستم، جرم تلقی میشد. کلمهی مشروطه در میان مردم ترجمهی قتل و غارت شد که هر کس، هر کس را میکشت یا هر جا را غارت میکرد میگفتند: مشروطه شد؟! ظرف یک دهه، مشروطه یعنی عدالتخانه، قانون و آزادی برای خیل عظیمی از مردم کوچه و بازار معنایی جز هرجومرج نیافت. مردم هرگاه میخواستند بگویند که کسی به اهداف پلید و خودخواهانه اش دست یافته است می گفتند که به «مشروطهاش رسید». همانگونه که خاوریها به مشروطه شان رسیدند؟! و یا هرکجا مردم میشنیدند که چپاول و غارتی شده و اموالی به تاراج رفته میپرسیدند: «چه خبر» ندا میآمد که «مشروط شده»…
- آیا هر انقلابی نباید از کلاس مشروطه درس بگیرد؟! درگیریهای پیدرپی در مجلس مشروطه و پرداختن به فروع به جای توجّه به اصول اساسی مطالبهی مردم، گرانیها، بیقانونیها، نزاعهای مداوم احزاب و منتفذّین سیاسی و حکومتی، حذف رقبا به اتهامات واهی و به قولی تقسیم شدن کشور به ایران مردم و ایران حکمرانان، چنین عواقبی را بههمراه آورد.
عبدالرحیم طالبوف تبریزی قبلاز انقلاب مشروطه کتابی مینویسد به نام» احمد «.احمد گفتوشنود با فرزند خیالی خودش است، مثل امیل ژانژاکروسو، در این گفتوگو دوطرفه از تربیت و قانون و پیشرفت میگوید، از دلایل رشد اروپاییان و عقبماندگی ایرانیان، احمد سؤال میکند و او جواب میدهد. امّا ناصرالدینشاه او را «کافر دین» میخواند که ایران را مسخره میکند؛
امروز نوشتن برای نویسنده از طلا هم گرانتر تمام میشود چرا بعد از ۱۱۶ سال از مشروطهخواهی ایرانیان باید تعداد بیشماری از روزنامهنگاران، فعالان سیاسی و نویسندگان و منتقدّین را در زندان ببینیم و یا با اخراج استادان دانشگاهها و دانشجویان به صرف اظهار نظرشان مواجه باشیم؟! - امروز بسیاری از مردم را میبینیم که اعتماد و اعتقادشان کمرنگ شده، با تهدید و تطمیع وساختن زندانهای ده هزار نفره ،جامعه اصلاح نمیشود. باید پنجره دلهایمان را به سوی واقعیت بگشاییم و درک درستی از مطالبات مردم داشته باشیم. ایران عزیز بیشاز پیش به همگرایی، جمهوریت بهمعنای واقعی و آرامش نیازمند است. با اصلاح عملکردها و رفتارها و خطابههای خود، نگاه جدیدی را به سوی مردمسالاری داشته تا «مگر مشروط شده»