منصور فرزامی راد – دو اصل اساسی
- شناسه خبر: 4685
- تاریخ و زمان ارسال: 15 اسفند 1401 ساعت 2:28
منصور فرزامی راد – دو اصل اساسی
در هر نظام سیاسی و حکومتی، دو اصل اساسی خدشهناپذیر، میان مردم و حکومت برقرار است: اوّل اینکه اگر حکومتی برای مشکلات موجود، راهحلّی ارایه نکند محکوم به زوال است، اصلی که دیر و زود دارد، سوختوسوز ندارد و دوم، آنکه آیا مردم نسبتبه حکومت اعتماد دارند به اینکه میتواند معضلات و مشکلات را از پیش پای آنان بردارد و آنها را از وضع موجود به مطلوب و سعادت و نیکبختی در دنیا و رستگاری در آخرت برساند یا خیر؟ پس چنانچه باور عمومی بر اعتماد باشد بدیهی است که مردم مثل تختههای پولاد به هم خواهند پیوست و از این حکومت و حاکمیت دفاع خواهند کرد چنانکه تجارب پیشین در این انقلاب، دال بر این حقیقت و واقعیّت است امّا اگر این اعتماد سلب شد و مردم پی بردند که حکومت در پی اتلاف وقت است و در این راه به طروق مختلف و فقط برای ماندن متوّسل و متشبّث به دستاویزهای مختلف میشود،تردید نباید کرد که پشت حکومت خالی خواهد شد و دراینصورت دشمنان داخلی و خارجی و دوستان نادان، زور میآورند و تاب حکومت از داخل و در مقابل بیرونیها کم میشود. بنابراین، این دو اصل و رابطه نیاز به تأمّل دارد و باشد که حاکمان و حکومتگران برای بقای خود وکشور، راه حلّی بیندیشند تا امور به سامان شود.
و امّا در فراغ از این مقدّمه، اکنون ما از درون و بیرون گرفتار بحران در بحرانیم و ناامید هم نیستیم که اگر درایت و کفایت به کار گرفته شود بتوانیم خیلی از این بحرانهایی را که تاکنون کم هم نبوده است به پشت سر بگذاریم منوط به آنکه با مردم صداقت داشته باشیم و در تقویت آن اعتماد عمومی بکوشیم.
و حال، یکی از این بحرانهای سه ماههی اخیر، با تاسف فراوان، مسمومیّت دانشآموزان دختر است که از شهر مقدّس و مذهبی قم پا گرفت و به بروجرد رسید و از این دو شهر هم به بیش یا نیمی از استانهای ایران سرایت کرد و از دانشآموزان دختر به دانشجویان دختر هم تسرّی نمود و چنین پیداست که در ابهامی خطرناک و پرعارضه، همچنان رو به تزاید و خانهی دوم جامعه که مدرسه و دانشگاه است، سخت در مخاطره! و عجیب اینکه تاکنون هیچ نهادی به مردم جواب نداده است که چرا و راهحّل برون رفت از این بحران چگونه است؟ به همین جهت شبهاتی از این ابهام و بحران در دلها نشسته و جامعه را بر آشوبیده که چرا آنهمه صرف هزینه و ادعا، پاسخی برای این چراها، ارایه نمیشود و روزنههای نفوذ بیگانه و خاینان درونی کجاست و به چه علّت، راه را بر دشمنان خودی و اجنبی نمیبندیم؟
در این مورد تنها حرفی که شنیده میشود مثل همیشه، نشان از بیرون مرزها میدهند که استکبار و استعمار دخیل است و از داخل نیست البتّه مردم هم در عین خوشبینی بدین امر صحّه میگذراند و هنوز اعتماد دارند ولی جای سوال همچنان باقی است به اینکه چگونه ممکن خواهد بود که ما میتوانیم معاندان را از هواپیما فرو بکشیم و از کشوری به کشور دیگر بیاوریم و آنها را به داخل کشور منتقل سازیم و در ادعّای خود بر همهی ارتباطات و نُهتوی قضایا را وقوف داشته باشیم امّا نتوانیم نخست آن خودسران اسیدپاش و سپس سمپاشان مدارس را با سموم ترکیبی بازشناخت بکنیم؟
این همان نکتهای است که مردم چشم به راهحّل آن دقیقهشماری میکنند چون بحث مرگ و زندگی دلبندانشان در این وانفسا روزگار در میان است و از نظر منطقی و عاطفی میخواهند امیدوار باشند که امنیّت آنان برقرار خواهد بود.
از طرفی، حکومت هم باید بداند که اگر روزی کودکان و نوجوانان و جوانان برای بحثی و خواستی و اعتراضی به کف خیابان آمدند، اینبار برای حقّ امنیّت و زندگی خود با پدران و مادران پا به میدان خواهند گذاشت و طبیعی است که با این مسئله، مسائل دیگری را هم با خود خواهند آورد، خطری پرعارضه که امید داریم با صداقت و درایت و تدبیر حاکمان، چنین نشود و بیش از این هزینه بر این جامعه تحمیل نشود و آبرومندی ما در جهان محفوظ بماند و مردم صبور و نجیب ایران هم همهی روزنههای پیش روی خود را بسته نبینند.