محمد همتی – نان و مردم
- شناسه خبر: 6573
- تاریخ و زمان ارسال: 29 خرداد 1402 ساعت 0:57

* آمار نشان میدهد که نان غذای اصلی مردمانی است که به دلیل گرانی و تورّم و بیثباتی اقتصادی به آن روی آوردهاند. گندم و نان در ادبیات عرفانی و سیاسی ایرانیان نقشی برجسته ایفا میکند. نگاه عاشقانه و زیبایی طلبی و نگاهی دیگر احتکار و بر جان و روان مردم سوار شدن و مرکب منافع خود را تازاندن؟
خمیر و نانوا در رویکرد مولانا زایش پرستش و مستی است و در عرصهای دیگر کمفروشی و بدسگالی است که جزء گرما و رنج و سختی چیز دیگری به ارمغان نمیآورد.
ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی سر آید.
خمیر و نانبا دیوانه گردد
تنورش بیت مستانه سر آید
لذا «شاطر» در لغت به معنی زیرک، باهوش، چالاک و چابک است و در گذشته تاریخی شاطران کسانی بودند که به صاحب منصبان مهّم و پادشاهان خدمت میکردند و نمادی میشدند برای سیر و سلوک انسانها و دیدن حقیقت:
بهر نان شخصی سوی نانوا دوید
داد جان، چون حُسن نانوا را بدید
و در منزلی دیگر مولانا گندم را نه ابزار قاچاق و احتکار که بازشناسی خویشتن خویش معرفی میکند و همگان را به تفکّر و تعقّل و گذر از پوست برای رسیدن به مغز حقیقت فرامیخواند که:
اوّل ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم کوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست؟
* ابن یمین فرومدی در دوبیتی خود آسودگی و سعادت دنیوی را نان، مسکن و جامه میداند و چنین میگوید که:
دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو
دوتای جامه گر از کهنه است و اگر از نو
چهارگوشه دیوار خود بهخاطر جمع
که کس نگوید از اینجا خیر و آنجا رو
یقیناً از نگاه این عارف بزرگ مستأجری و ژنده پوشی مذموم است آیا ما توانستهایم عدالت را برای مردم و جوانانی که در شهرهای بزرگ ۴۵ درصد مستاجرند فراهم آوریم؟ آیا نان مناسب و با کیفیت را در اختیار مردم قرار میدهیم؟
جناب مولانا شما فرمودید که:
نان پاره ز من بستان
جان پاره نخواهد شد
آوارهی عشق ما
آواره نخواهد شد
اینک! برخیز و مثنوی دیگری بسرای که حکمرانان این دیار بهجای مقایسهی زندگی و معیشت مردم با امروز دنیا و کشورهای همسایه ثروتمند، خود را با ۴۵ سال پیش و رژیم پهلوی مقایسه میکنند که «جان پاره خواهد شد» و به گفتهی سعدی علیه الرّحمه بسیاری فریاد برمیآورند که:
کوفته بر سفرهی من گو مباش
گرسنه را نان تهی کوفته است
وقتی کنج عبادت را برای نان بر پا میکنیم که هر کس در نماز جمعه و جماعت آمد امتیاز بیشتری بگیرد؟! و اعتقاد مردم را براندازانه به نام دین و دیانت و با مصوبات دستوری از آنها میگیریم به یاد این شعر سعدی میافتیم که چرا چنین شد؟
نان از برای کُنج عبادت گرفتهاند
صاحبدلان نه کُنج عبادت برای نان…
* گندم و احتکار و نانوا و مردم در تاریخ سیاسی معاصر ایران یادآور قحطی و خشکسالی و بیماری و مرگ یکچهارم جمعیت ۱۲ میلیونی ایران در جنگ جهانی اول و بعد از آن است. چه بسیار ایرانیانی که به علف خوردن روی آوردند و مُردند.
گندم و نان در این دوران دیگر عشق و مستی نبود، مرگ بود و ضجههای کودکانی که به آغوش مرگ میرفتند. از اشغالگران روس و انگلیس بههمراه احمدشاه قاجار که در احتکار گندم و فروش آن به قیمت روز تلاش میکردند، اقدام مناسبی دیده نشد. انجمن مجازات در این دوران تشکیل و ایادی بیگانگان را ترور میکردند، از جمله اسماعیلخان رئیس انبار غلهی تهران بود و…
چه شد که آن گندم حیاتبخش و روزی بخش که بر سر عروس و داماد میپاشیدند و با سفرهای بر پشت عروس میبستند که نماد رزقوروزی باشد چنین گرفتار سودجویان و محتکران گردید؟
* امروز برای برون رفت از این وضع حکمرانان، استانداران و فرمانداران چه میکنند؟ چرا شورای آرد و نان به وظایف تعریفشدهی خود بهطور جامع و فراگیر عمل نمیکند و نظارت کافی بر نانوایی ها وجود ندارد؟ چرا در سه دولت جشن خودکفایی گندم برپا کرده و سکهها ضرب نموده و هدیه دادیم ولی دگر بار ،میلیونها تن گندم و دانههای روغنی وارد میکنیم؟ همیشه به رژیم پهلوی ایراد و انتقاد می گیریم که گندم از آمریکا وارد میکند؟ بفرمایید ما از کجا وارد میکنیم و چرا؟
* بیاییم شان و جایگاه شاطر و نانوا را چون گذشته ارتقا دهیم و استاندار و ممیزی دفترش دائما برای شوراهای ائتلاف سیاسی ،جلسات مکّرر برپا نکند یکبار با نانوایان نمونه استان نشستی داشته باشد، وامهای کمبهره در اختیارشان قرار دهد و بدانیم که اینان نیز انسانند و درخور تحلیل و تجلیل… شورش نان و کشتار مردم را با عبرت مطالعه کنیم و بر این باور باشیم که پایه قوت مردم نان است نان…جشنوارههای نان را فراموش نکنیم.
گندمی را زیر خاک انداختند
پس ز خاکش خوشهها برساختند