لزوم تنظیم برنامهی مدوّن برای فراغت تابستانی
- شناسه خبر: 6265
- تاریخ و زمان ارسال: 16 خرداد 1402 ساعت 3:14

در آموزههای دینی، کار را اجری و ارجی عظیم است چنانکه مولای متقیان علی علیهالسلام، « کار را بهترین تفریح میدانند» و در حکمت تمثیلی ما هم، «بیگاری به از بیکاری» و «بیمار باشی به که بیکار باشی» دانسته شده به قول ملکالشعرا بهار هم کار، سرمایهی جاودانی آدمی است: برو کار می کن، مگو چیست کار که سرمایهی جاودانی است کار و گفتهاند (در تاریخ ایران باستان): ایرانیها که ابرقدرت جهان بودند، دو برابر کار میکردند و یک برابر (یک وعده) میخوردند. در دنیای امروز هم اگر اقتصاد اوّل، آمریکاست و دوم چین و سوم ژاپن، برای این است که بیشترین ساعات کار مفید هم مال همینهاست. در اینجا خوب است که به سنّت دیرین جامعهی ما اشاره شود که کودکان چون از درسومشق فارغ میشدند، بدون فوت وقت، اوقات فراغت خود را به برنامهای که از نظر عرفی مدون بود، پر میکردند. دختران ضمن یادگیری اصول کدبانویی، به آموزش خیاطی، بافندگی و گلدوزی و… راهنمایی میشدند و پسران اگر کودک بودند، درب منزل، جعبه و میز کوچکی میگذاشتند و نیازمندیهای همسالان خود را عرضه میکردند و نوجوانان و جوانان نیز بیدرنگ یا کمک کار پدر در مزرعه یا کارگاه و مغازه بودند و یا به حرفههای دیگری میرفتند تا اگر زندگی اقتضا کرد بتوانند گلیم خود را از آب بکشند. چنانکه از افتخارات جوانان قدیم که امروز به کهنسالی و پیری رسیدهاند این بود و است که در بنایی و مکانیکی و… تبحّر دارند و خرج تحصیلی خود را هم در سه ماه تابستان، استحصال میکردند. متأسفانه با باز شدن پای برادران و خواهران افغانی به ایران، تفّکر کاری ایرانیها عوض شد آنچنانکه کار سخت و شاّق به آنان واگذار گردید که از سر اضطرار آوارگیاست به صورتی که این برادران و خواهران در تولیدیها هم، حرف اوّل را میزدند بدان گونه که کار سخت و طاقتفرسا، کار ایرانیها نیست که اگر نباشیم و به وطن برگردیم، کار ایرانیها بههمراه روزگارشان، سیاه و تیره است. درحالیکه هرگز چنین نخواهد بود، ایرانیها طی تاریخ زندگانی خود با اتکا به روحیهی مثالزدنی خویش، کارها کردهاند، کارستان. بههرحال، امروز، روز دیگری است و اقتضای خود را دارد و نمیتوان زمان را به عقب برگرداند و لازم است که به مقتضای زمان و مکان و درک ضرورتها، برای حال و به صلاحدید فرزند، برنامهای را با توجّه به علاقهمندی و تواناییاش پیشنهاد کنیم. در مقابل نهادهای متنوع فرهنگی که شمارشان از پنجاه و شصت نیز میگذرد و از پول همین مردم ارتزاق میکنند، برنامههای کارشناسانه با کمک گرفتن از دانش روز، مدون کنند و ارائه دهند تا فرزندان بتوانند با توّجه به ذوق و حسن انتخاب خود، از میان خوبها خوبترین را برگزینند. دراین راه ، مدارس، آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیریت فرهنگسراها، حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات فرهنگی، حوزههای هنری، آموزشگاههای موسیقی، کتابخانهها، تربیتبدنی، سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و… برنامههای مدون و عالمانه و منطقی خود را به استانداری و فرمانداریها ارائه دهند و این مقامات نیز با بهرهگیری از علمای تربیت و تعلیم، روزنامهنگاران، روانشناسان، جامعهشناسان و کارشناسان خبیر هر رشته، نظرهای ارشادی و انتقادی خود را به نهادهای هنری و فرهنگی، اعلام نمایند تا امور، به دور از باری به هر جهت، در مدار اصلی خود جریان یابد. ضمن آنکه باید این برنامهها مطابق خواست، ذوق و علاقهی خانوادهها و کودک و نوجوان و جوان باشد و بههیچوجه، رنگوبوی تحمیل نداشته باشد بویژه آنکه هر نوع تحمیلی از هر رده و مقامی که باشد، پاسخ مطلوب نخواهد داشت. از طرفی، بیتوجهّی به اوقات فراغت فرزندان از هر ناحیهای که باشد ضمن اتلاف عمر و سرکوب ذوق و استعداد کودک و نوجوان راه خودتخریبی فرزندان نیز آغاز خواهد شد چون این یک قانون علمی است که خلأ امکان ندارد اگه ظرفی با مظروف خوب پر نشود، با بد پر خواهد شد. مسئولان استان و شهرستانها، نیک واقف اند که تعلل در این امر، به هر بهانهای که باشد، منجر به چه ضایعهای ماندنی و اسفناک و جبرانناپذیری میگردد.