غلامرضا قدس – همهمان آسیب میبینیم اگر جامعه آسیب ببیند
- شناسه خبر: 8803
- تاریخ و زمان ارسال: 3 تیر 1402 ساعت 6:49
بسیاری از احکام صادره برای افراد را اگر بخوانیم با کلماتی از ایندست برمیخوریم، «نظر به تعهد و تجربه و توانمندیهای جنابعالی…،شما را به سمت… منصوب میکنم». دقیقاً این کلمات از آن جملههای کلیشهای شده هستند. برای انتصاب اما، رزومه فرد را که میخوانی، میبینی نسبتی به آن حوزه کاری ندارد! نمیدانم کسی که یک روز در حوزهای کارنکرده چگونه تجربه کسب کردهاست؟ آیا به اعجاز این حکم، تجربه و تخصص هم حاصل میشود یا قرار است هزینه سنگین کسب تجربه او را مردم بپردازند؟ قصه تخصص و حکایت تعهد هم که دیری است از اولویتهای انتصاب به ردیفهای بعد نزول کردهاست.
نابلدی با حکم و صدور آن کاربلد نمیشود. با دستور و فرمان، نه دانش به دست میآید،نه تجربه و تخصص. عقل حکم میکند با صداقت حرفهای؛ افراد کاردان را به کار بگماریم، تا حکمی که میدهیم درست و عادلانه باشد و کارسازی کند و هم اینکه مورد دستاویز این و آن قرار نگیرد.
طرف، عمران خوانده میشود مدیر رسانه. الهیات خوانده میشود مصدر کار اقتصادی، پزشک هستهای خوانده میشود مدیر شهری، پزشکی خوانده میشود صاحب مسئولیت سیاسی و… نمیخواهم بد کسی را گفته باشم، اما بگذارید هرچیزی سر جای خودش قرار گیرد. این عین مصلحت و اقتضائات است و مقرون به واقعیت. زیرا تاریخ نشان میدهد در جوامعی که کار دست کاردان نباشد آسیبی که به آن جامعه میزند بهسادگی قابل جبران نخواهد بود. حالا واگذاری مسئولیت به افراد، بدون در نظر گرفتن تخصص شان را نمیدانم. چگونه بگویم که به کسی برنخورد. فقط به این جمله شهید چمران توجه میدهم که، میگویند تقوا از تخصص لازمتر است. آن را میپذیرم اما میگویم» آن کس که تخصص ندارد و کار را میپذیرد بی تقواست». با صادر کردن حکم معجزه رخ نمیدهد تا بیتخصص، متخصص و بیتجربه، مجرب و ناوارد، حکیم شود. حالا علاوهبر گماردن افراد بدون نظر داشت به تخصص و تجربهشان گاه شاهد به کار گیری افراد «ناباور» در جایگاهی هستیم که پیشاز انتصاب – خود علیه موجودیت آن جایگاه سخن گفتهاند! افراد به احیای قراردادهایی مأمور میشوند که از اساس با آن مخالف بودهاند. نتیجهاش هم از قبل مشخص است. نتیجهی عمل «ناباوران» جز ناکامی نخواهد بود. در اینجا دوست دارم این را به مسئولانی که افراد را به صرف دوستی و هم جناحی بودن به کاری میگمارند بگویم با این تأکید که چشم بستن بر تجربه و تخصص، مسدود کردن راه موفقیت است. اگر میخواهید اعتماد ازدستشده را بازسازی کنید، باید جامعه به قرار برگردد. اگر میخواهید مشکلات، رو به کاهش بگذارد، وضع زندگی بهتر شود و کارها سامان بگیرد، این را متولیان امر باید جدی بگیرند. اوضاع که روبهراه نشود و هر چیزی سر جای خود نباشد هیچ کداممان را به مقصد نمیرساند. شایستهسالاری یکی از شعارهای انتخاباتی تمام داوطلبان ریاستجمهوری ۱۴۰۰ بود به فراموشی سپرده شده و تلاش بر این است که بیشتر انتصابات در چارچوب یک دست سالاری صورت بگیرد. حالا که یکدستی مسئولان بیشاز هر زمان دیگری تحقق یافته، پس چرا مشکل تورم، گرانی، مسکن، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات معیشتی مردم بیشاز گذشته مضاعف شدهاست؟
بزرگترین مشکل حال حاضر این است که ما صاحبان تجربه و تخصص و ابتکار و افکار پیشبرنده را منزوی میکنیم و بر این تفکر شکستخورده اصرار میورزیم. یعنی فقط ما میتوانیم مشکلات را از پیش رو برداریم و غیر از ما هر کسی وارد صحنهی مدیریت شود کشور را ویران یا به دشمن تسلیم خواهد کرد. چنین سیاستی جواب نخواهد داد.
دستور اسلام بر این است که از تمام مردم دنیا آنچه خوب و مفید است بیاموزید و به کار بندید و نادرست ها را کنار بگذارید. اما متأسفانه این دستور را حتی در مورد مردم کشور خودمان هم مایل نیستیم به کار بندیم.
اینها به مردم و کشور عزیزمان ضرر وارد میکند. به امروز و فردای جامعه فکر کنیم. همه مان آسیب میبینیم اگر جامعه آسیب ببیند.