شایسته خواهی و شایسته یابی و پرهیز از خویشاوند گماری!/ مهین ملک زاده
- شناسه خبر: 15950
- تاریخ و زمان ارسال: 21 آذر 1403 ساعت 11:56

فقدان یا کاهش نیروهای خبره در بخشهای مختلف نهادهای دولتی و غیر دولتی معضل بزرگی برای هر نهاد و سازمانی به شمار می آید، بنابراین یکی از موارد قابل توجهی که سبب کاهش انگیزه نیروی انسانی می شود، بحث فامیل بازی،خویشاوند گماری، پارتی بازی و عدم توجه به شایسته سالاری در سازمانها و کمتوجهی به این امر است.
در حالی که بهرهگیری از انرژی و خلاقیت افراد نخبه و توان مند جامعه که در آن انتخاب ها بر پایه توانایی ها و شایستگیها صورت می گیرد عامل رشد و بقای هر مجموعه و متعاقب آن پیشرفت و هم افزایی سازمان ها و مردم و دولت خواهد بود چرا که در یک چینش مدیریتی درست همواره در هر کار و در هر جایگاهی، شایستهترین افراد برای آن کار درنظر گرفته میشوند و این در صورتی محقق خواهد شد که نسبت به افراد شناخت کافی داشته وجود داشته باشد؛ این شناخت یا باید از قبل وجود داشته باشد و یا باید با معرفی افراد کاربلد و دلسوز برای مدیران حاصل شود.
اما متأسفانه آنچه در نظام اداری و سیاسی ما دیده می شود پدیده پارتی بازی یا «نپوتیسم» است که برخلاف شایسته سالاری نوعی خویشاوندگماری یا آشناسالاری است که رابطه جای قانون و ضابطه را میگیرد، غافل از اینکه خویشاوندگرایی میتواند موجب ازبین رفتن فرهنگ سازمانی شود و اغلب کارکنان را در موقعیت ها و نقشهایی قرار بدهد که ابدا از عهده انجام آنها برنمیآیند.
مصداق آنچه گفته شد مدیران و مسئولانی هستند که در دولت ها و سازمان ها و نهادهای مهم کشور پست هایی را تصاحب کرده اند که اندک دانش و صلاحیتی برای آنها نداشته و ندارند اما اصرار مدیران حمایتگر بالادستی تنها عامل بقای آنها در مقام و منصبی است که نه به پشتوانه عرضه و توان خود، که به اعتبار خویشاوندی و همسویی با فلان مدیر و وزیر به دست آورده اند.
خویشاوندگرایی و انتخاب های سلیقه ای زمانی اتفاق میافتد که سیاستهای ضعیف و مدیران ناکارآمد و تعلیم ندیده بر مجموعه های دولتی و غیردولتی حاکم می شوند و بدون دلیل موجه، از استخدام افراد اثرگذار و واجد شرایط جلوگیری می نمایند تا ضعف مدیریتی و فقدان دانش و سواد و توانایی شان آشکار نشود؛در نتیجه اقلیتی بی مایه بر اکثریت پرمایه غالب می شود. البته اگرچه ممکن است چنین کاری به ظاهر غیرقانونی نباشد، اما قطعا خویشاوند گماری و پارتی بازی بهعنوان یکی از مخربترین شیوهها در دولت ها و مجموعه های کاری به شمار می رود که متاسفانه اغلب مدیران برحسب اختیار و قدرت مدیریتی شان از آن در مجموعه تحت مدیریت خود استفاده می کنند، ولو به غلط!
یکی از مدیران خوشنام شهر و استان مان که اتفاقاً بر سر نخواستنش گاهی دعوا و بلوا نیز به پا میشود و اینجا به رسم ادب و احترام،از ذکر نامشان خودداری می نماییم چند سال پیش خاطرهای طنزگونه از اولین دوره مدیریتی خود تعریف میکرد که: «با انگیزه حذف خویشاوندگماری و آشناگرایی، مدیریت مجموعه ای را پذیرفتم، اما وقتی وارد آن مجموعه شدم دیدم برای آنکه بتوانم در چنین محیطی که افراد، یکدل نیستند و لزوم هم افزایی و همدلی را نیاموختهاند، فعالیت نمایم و چیزی هم از اقتدارم کم نشود و از طرفی هم افرادی همسو با خود داشته باشم، من نیز ناگزیر به سیاق مدیران پیشین عمل نموده و عده ای را به تشخیص و صلاحدید خود مسئول اموری کردم که قطعا مخالفت هایی در موردشان وجود داشت،بعدها دیدم ای داد بی داد من هم همان کردم که مدیران پیش از من کردند!»
به عقیده نگارنده،فقدان توانایی مدیران و سازمان ها در شایسته یابی و شایسته پروری باعث گرایش به پدیده پارتی بازی و خویشاوندگماری شده و می شود؛ و مادامی که این ضعف وجود داشته باشد در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
چندی پیش مطلبی را در فضای مجازی می خواندم که پی نوشت یک تصویر آمده بود با دو برداشت و نقل قول متفاوت؛
مطلب نخست این بود: « قربانت شوم؛ الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثقالدوله حاکم قم را که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان راندهاید. فرستادم او را تحتالحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره امور مملکت به توصیه عمه و خاله نمیشود. زیاده جسارت است، تقی» (پاسخ امیر کبیر به توصیه پذیری ناصرالدین شاه)
و دوم: « آدم کار راه انداز و کاربلدی نیست و توان مدیریتی ندارد،با این وجود همچنان در این جایگاه ابقا شده،پرس و جو کردم و فهمیدم از اقوام فلان رییس و فلان وزیر است!»
جمله ی اول یک نقل تاریخی از امیرکبیر بود و جمله ی دوم مقوله ای است که خیلی وقت ها از زبان دوستان و اقوام مان شنیده ایم یا تجربه شخصی خودمان بوده است از افرادی که بدون هیچ تخصص و صلاحیتی و تنها به پشتوانه خویشاوندی با افراد بانفوذ، همچنان بر مسند مدیریت نشسته اند! لذا به جهت ارتباط موضوع، خالی از لطف ندیدیم که این دو مطلب را با خوانندگان فهیم روزنامه نیز به اشتراک بگذاریم.
و اما کلام آخر این که،با توجه به روی کار آمدن مدیران جدید در مجموعه های مدیریتی حساس و مهم استان انتظار بر این است که با احترام به مطالبه و خواست جمعی و شایسته خواهی مردم استان،در انتخاب و گزینش مدیران نهادها و سازمانهای دیگر، بنا بر شایسته سالاری و توان مدیریتی گذاشته شود و از خویشاوند گماری و آشناسالاری پرهیز گردد.