سیاوش کسرایی و آرش کمانگیر
- شناسه خبر: 4404
- تاریخ و زمان ارسال: 17 بهمن 1401 ساعت 1:03
سیاوش کسرایی و آرش کمانگیر
تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار
زیبایی ای درخت
وقتی که بادها
در برگهای در هم تو لانه می کنند
وقتی که بادها
گیسوی سبز فام تو را شانه می کنند
غوغایی ای درخت
وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد او
خنیاگر غمین خوش آوایی ای درخت
در زیر پای تو
اینجا شب است و شب زدگانی که چشمشان
صبحی ندیده است
تو روز را کجا ؟
خورشید را کجا ؟
در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت ؟
چون با هزار رشته تو با جان خاکیان
پیوند می کنی
پروا مکن ز رعد
پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت
سر بر کش ای رمیده که همچون امید ما
با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت
در ادبیات معاصر ایران و در جمع نوپردازان، بی شک «سیاوش کسرایی» مقام والایی دارد. چراکه شعر حماسی و بلند «آرش کمانگیر» زاییدهی هنر خیال و طبع موزون اوست و اگر وی فقط همین شعر و نیز «غزل برای درخت» را سروده بود، هیچ از مقام شاعریاش کاسته نمیشد و بی اغراق، کسی را از علاقهمندان ادب و شعر نمیتوان یافت که اگر نه به طور کامل، بلکه مصراعهای کوتاه و بلند این دو شعر را به خاطر نداشته باشد:
آری، آری!
زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هرکران پیداست
زندگانی شعله میخواهد...
«شرح زندگانی»
استاد بزرگوار، دکتر اسماعیل حاکمی، در کتاب «ادبیات معاصر ایران» در ذیل نام سیاوش کسرایی مینویسند:« در سال ۱۳۰۴ در تهران متولد شد. تحصیلاتش را در دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران در رشتهی سیاسی به پایان رساند و از اوان جوانی، شعرهایش را با نام مستعار «کولی» در مجلههای آن روزگار منتشر کرد.
«اخلاق هنری»
کسرایی از جمله شاعرانی است که خصوصیات اخلاقیاش در شعر وی نمود خاصی دارد و موافق خلق و خوی اوست.هم ایران را به شدت دوست میدارد و سربلندی و استقلالش را میخواهد و هم مردمش را، در آثارش ارزشهای مردم، مردمی که اهل کار و رنج و تلاشاند، دوست داشتنی و در عین حال، افتخار آمیز جلوه میکنند:
منم آرش!
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن!
منم آرش، سپاهی مرد آزاده،
اینک آماده.
مجوییدم نسب؛
فرزند رنج و کار...
و در شعر شاهکار «غزل برای درخت»، در بیان حماسی، لطافت بیان و طبع را آمیخته به هم، چه زیبا و دلنشین میخوانیم:
تو قامت بلند تمنایی ای درخت!
همواره خفته است در آغوشت آسمان...
«مطلوبش ایران نبود»
تفکر سیاسی کسرایی از نوعی دیگر بود و نخواست در ایران بماند و چراغش به قول شاملو «تو این خانه روشن باشد.» لذا همان گونه که در ابتدای شاعری خود «کولی» تخلص میکرد، خود کولی وار، عازم دنیای کمونیستی شد و کعبهی آرزوهای خود را در کشورهایی میدید که اندیشههای «مارکس و انگلیس و لنین» در آن جا حاکم بود. و سرانجام وی نیز در زمرهی شاعران و سخنورانی بود که در دیار غربت و بیکسی و تنهایی مردند!
سیاوش کسرایی در سال ۱۳۷۶ شمسی، کمی بیش از ۷۰ سالگی در آلمان شرقی درگذشت و دوستدارن و اهل ادب را به ماتم کشاند.
«آثار»
سیاوش کسرایی از شاعران پرکار زمان ما به شمار میآید که با تاریخ انتشار عبارتند از:
«آوا» در سال ۱۳۳۷، «آرش کمانگیر» ۱۳۳۸، «خون سیاوش» ۱۳۴۲، «سنگ و شبنم» ۱۳۴۵ ، «با دماوند خاموش» ۱۳۴۵ ، «خانگی» ۱۳۴۶، «سرخی آتش به طعم دود» ۱۳۵۷ ، «وقت سکوت نیست» 1357 ، «از فرق تا خروسخوان»1357، «آمریکا، آمریکا» ۱۳۵۸
نکته این جاست که بعد از این تاریخ، دفتر شعری از وی در ایران، گویا منتشر نشده چون نامی از آن اختیار ما نیست.
«فهرست آثار»
۱۳۳۶. آوا. تهران: نیل.
۱۳۳۸. آرش کمانگیر. تهران: اندیشه.
۱۳۴۱. خون سیاوش. تهران: امیرکبیر.
۱۳۴۵ الف. با دماوند خاموش. تهران: صائب.
۱۳۴۵ ب. سنگ و شبنم. تهران:صائب.
۱۳۴۶ الف. بعد از زمستان در آبادی ما. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
۱۳۴۶ ب. خانگی. تهران: بینا.
۱۳۵۴. چهره مردمی شعر نیما. دانشگاه زاهدان. پلیکپی.
۱۳۵۵. به سرخی آتش، به طعم دود. سوئد (شهر نامعلوم): حزب توده ایران. (به اسم مستعار شبان بزرگ امید)
۱۳۵۷. از قرق تا خروسخوان. تهران: مازیار.
۱۳۵۸. آمریکا، آمریکا. تهران: علم و هنر.
۱۳۶۰. چهل کلید. تهران: حزب توده ایران.
۱۳۶۲. تراشههای تبر. کابل: انجمن فرهنگی پوهانتون.
۱۳۶۳ الف. هدیه برای خاک. لندن: بینا.
۱۳۶۳ ب. پیوند. کابل: حزب توده ایران.
۱۳۶۸. ستارگان سپیده دم. لندن: بینا.
۱۳۷۴. مهره سرخ. وین: کارا.
۱۳۸۲ الف. در هوای مرغ آمین: نقدها، گفتگوها، و داستانها. تهران: کتاب نادر.
۱۳۸۲ ب. هوای آفتاب: واپسین سرودهها. تهران: کتاب نادر.
تمامی این آثار شعر هستند، به استثنای ۱۳۶۴ (داستان برای کودکان)، ۱۳۵۴ (نقد ادبی)، و ۱۳۸۲ الف (نقد ادبی، گفتگو، و داستان). مجموعه کامل اشعار کسرائی در ۱۳۸۴، زیر عنوان از آوا تا هوای آفتاب، در ۷۷۳ صفحه به قطع رقعی، توسط کتاب نادر منتشر شدهاست.
«آرش کمانگیر»
دومین کتاب کسرائی، آرش کمانگیر، او را به شهرت میرساند. این اثر، که درباره چهرهای افسانهای است که با پرتاب جانفرسای یک تیر میهن را از تحقیر و تیرهبختی نجات میدهد، اولین نمونه شعر نوی حماسی به سبک نیما یوشیج است. آرش کمانگیر از طرف شاعر به خسرو روزبه، فعال تندروی حزب توده، پس از اعدام وی در اوائل ۱۳۳۷، تقدیم شدهاست. آرش کمانگیر از نادر اشعار معاصری است که به کتابهای مدرسه راه پیدا کردهاست.
شاهکار او منظومه «آرش کمانگیر» است. وی از جمله شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند. بنا به تاریخی که در پایان این شعر بلند آمده، این منظومه در روز شنبه، ۲۳ اسفند ماه ۱۳۳۷ سروده شدهاست. در میان اشعار وی شعر آرش کمانگیر که در کتاب درسی دوره دبستان در زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوی تدریس میشد؛ از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند. «آرش کمانگیر» در سال ۱۳۵۰ از سوی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» منتشر شد. بخشی از شعر آرش:
آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتشگَهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیاش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.
منظومه آرش کمانگیر را گویندگان مختلف به صورت صوتی اجرا کردهاند. از جمله، عطا منصوری شاعر کورد ایلام آن را به زبان کوردی ایلامی برگردانده و اجرای فریدون فرحاندوز از این اثر. این اثر به صورت دوزبانه منتشر شده که شعر سیاوش کسرایی را فریدون فرحاندوز اجرا کرده و سارا خلیلی آن را به انگلیسی ترجمه کردهاست و اجرای صوتی انگلیسی هم با صدای سوزی ضیایی است.
در سال ۱۳۹۷، آلبوم آرش کمانگیر به خوانندگی شهرام ناظری و آهنگسازی پژمان طاهری و روایت قطب الدین صادقی، به همت مؤسسه فرهنگی هنری «ققنوس» تهیه شد. بخش ارکسترال این اثر در «کنسرت هاوس» شهر وین توسط ارکستر مجلسی اتریش و به رهبری طاها عابدیان ضبط شدهاست.
«مهره سرخ»
مهره سرخ، آخرین کتابی که کسرائی در دوران حیاتش به چاپ میرساند، از نظری صورت عکس آرش کمانگیر میباشد. مانند آرش کمانگیر، مهره سرخ نمونهای از شعر نوی حماسی است، ادامه معاصر آثار فردوسی (این بار به دنبال رستم و سهراب)، و اشارهای سیاسی است؛ ولی در حالی که آرش کمانگیر از ایثار و رهایی میگوید، موضوع مهره سرخ اغفال است و اتلاف. بعد از کنارهگیری از رهبری حزب توده، و مهاجرت از مسکو به وین، مهره سرخ ابراز تاسف و پشیمانی کسرائی از مسیر کمونیسم است. چنانچه کسرائی در مقدمه مینویسد: «... سخن از خطاهای خطیر نیکخواهانی است که شیفتگی را به جای شناخت در کار میگیرند و شتابزده و با دانشی اندک تا مرزهای تباهی میرانند؛ و اینک تاوان سنگینی که بایدشان پرداخت. از کی باید نالید؟! پراکندگی میوه آن تلخ دانههایی است که خود بر زمین افشاندهایم »