دنیای ویران ! / محمد همتی
- شناسه خبر: 14857
- تاریخ و زمان ارسال: 22 مرداد 1403 ساعت 12:11

کتاب دنیای ویران راوی داستان سه مردی است که بیشترین نقش را در ساخت بمب اتم و بمباران شهرهای ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن در سال ۱۹۴۵ داشتند. کتاب دنیای ویران نوشته ی را برت او پنهایمر که پروژه ی فوق سری منهتن را رهبری می کرد و در تاریخ به “پدر بمب اتمی” از او یاد می کنند.
را برت او پنهایمر در دوران جنگ جهانی دوم و کمتر از یک ماه بعد از موفقیت ساخت بمب اتم و دو بمبی که به نام پسر کوچک و مرد چاق بر شهرهای ژاپن انداخته شد و جان دهها هزار نفر را گرفت و زمینه ی تسلیم ژاپن را فراهم ساخت. می گوید : ” اکنون به مرگ تبدیل شدم، ویرانگر آدمیان”
+ چه کسانی بر طبل نفرت و خشونت می کوبند و بهترین راه را برای رسیدن به اهداف دینی و سیاسی خود کاشتن نفرت و خشونت می دانند! مگرنه این است که هر کس باد بکارد باید طوفان درو کند. من آخرین مصاحبه ی اوپنهایمر را قبل از مرگش می شنیدم، دانشمندی با وجدانی فروریخته و پشیمان از تولید بمب اتم! می گفت: بعد از گذشت سالها من هنوز خون آن مردم بیگناه را برروی دستانم حس می کنم” ساخت سلاح تدافعی و موشک برای ایجاد اقتدار و حفظ تمامیت ارضی لازم است .اما شرط کافی برای امنیت فراگیر یک کشور نیست. زیرا مردم هستند که با اعتماد و اعتقاد خود به حکمرانان، ستون پایه های امنیت ملی را می سازند سلاح عامل اولیه نیست بلکه عامل ثانویه خواهد بود. حکمرانان نباید با اشتباه محاسباتی از میزان رضایت مندی ملت ها جای این دو را عوض کنند که دچار خطای راهبر دی خواهند شد.
+ چرا اوپنهایمر در کتاب دنیای ویران می گوید: ساخت بمب اتمی بر وجدانم سنگین می کند؟
او از ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا می خواهد که توسعه ی سلاح های هسته ای را محدود کند !
ولی چنین اتفاقی نمی افتد و هم چنان این رقابت تسلیحاتی ادامه دارد. آیا داشتن سلاح های نظامی پیشرفته ملتی را به فلاح و رستگاری ، رفاه اجتماعی و اقتصادی می رساند! وقتی دکترین رژیم غاصب قدس را تندروهای داخلی می نویسند و رهبران این رژیم می گویند : می خواهند ما را از صفحه روزگار محو کنند و ما با پیش دستی خود این کار را با دشمنان خواهیم کرد …
تمام کشورهای دنیا با ایجاد دوکشور فلسطین و اسرائیل موافق هستند و تنها خود اسرائیل و ایران است که با تاسیس کشور فلسطینی در کنار رژیم صهیونیستی مخالف می کنند ! آیا با این سیاست
به نتیجه مطلوب خواهیم رسید؟ به راستی اگر اوپنهایمر زنده بود و درد و رنج ملت غزه را می دید “کتاب دنیای ویران ۲” را نمی نوشت!
بمب اتم از دل جنگ متولد شد، وقتی امریکائی ها در دوران جنگ جهانی دوم از طریق انیشتن که به آمریکا مهاجرت کرده بود دریافتند ، نازی های آلمان در صدد ساخت بمب اتم هستند و در صورت تحقق آن، آلمان پیروز میدان نبرد خواهند شد. واین چنین می شود که جنگ و کشتار مردم مشروعیت می یابد و دوگانه ی هر که از ما کشته شد به بهشت می رود و هر که از آنها کشته شد به جهنم ! این دو قطبی و حق دانستن خود همچنان در تاریخ معاصر قربانی می گیرد آن هم از جنس مردم بی گناه و ستم کشیده!
آیا بعد از سفر نتانیاهو به آمریکا و ملاقات با ترامپ و سپس شهادت اسماعیل هنیه در تهران سناریوی درگیر کردن ایران به جنگ و زمینه ی پیروزی جمهوری خواهان کلید نخورده است؟ اگر کسی از کم اثر بودن عملیات وعده صادق و گستاخ شدن این رژیم در حمله به پایتخت سخن بگوید و در خونخواهی و انتقام باید عقلانی عمل کرد به عامل آمریکا و بیگانه و تکفیری متهم نمی شود؟
+ آیا نمی نشود سیاست جنگ دائمی با کشورها را به سیاست منافع دائمی با ملتها تبدیل سازیم! چهار رئیس جمهور آمریکا درگیر جنگ ویتنام بودند زیرا هزینه صلح و پایان جنگ را برای خودگران می دیدند، آیا نباید از تکرار تاریخ جلوگیری کرد ! امروز ملت و حکمرانان ویتنامی در مورد آن جنگ ها و رابطه با آمریکا و غرب چگونه می اندیشند و در کجای راه ایستاده اند! تقابل یا تعامل! با کدام سیاست به رشد اقتصادی بالا و رفاه اجتماعی رسیده اند؟
مجید انصارى عضو مجمع تشخیص نظام می گوید: که سالانه ۵۶۰ هزار میلیارد تومان به خاطر تحریم ها به چین و سایر کشورها در فروش نفت ، تخفیف داده می شود. راستی با این پول می شود هزاران کیلومتر جاده ساخت تا سالانه بیش از ۲۰ هزار نفر به خاطر این جاده ها وخودرو های نا ایمن کشته نشوند.
دهها بیمارستان و مدرسه ساخت و حقوق زیر خط فقر و فلاکت دهها میلیون ایرانی را افزایش داد.
برای بیماران دارو تهیه کرد که دیگر در ناصر خسرو داروهای خاص را به جای دو میلیون تومان، ۸۰ میلیون تومان نخرند و به خاطر بی دارویی نمیرند،
دیگر کاسبان تحریم که گردش مالی آنها در سال صدها هزار میلیارد تومان است که تعدادشان از چند هزار نفر عبور نمی کنند ، این چنین بر ایجاد قله های ثروت و دره های فقر تلاش نکنند. تحریم یعنی مرگ خاموش دهها هزار نفر در سال ! ای کاش همانند جنگ غزه این کشتگان نیز دیده می شدند.وما در سیاست هایمان تجدید نطر می کردیم . باشد که دیگر کتابی درباره ی ویرانی و خشونت و نفرت ننویسم و جز محبت و دوستی و هم زیستی مسالمت آمیز ارمغانی برای بشریت نداشته باشیم...