« حکمت سیاسی انوشیروان در بیان فردوسی» «تدبیر کشورداری»
- شناسه خبر: 2088
- تاریخ و زمان ارسال: 19 دی 1401 ساعت 1:15
« حکمت سیاسی انوشیروان در بیان فردوسی» «تدبیر کشورداری»
اگر پادشاه را بود پیشه داد
بود هر کس از داد شاد
از امروز، کاری به فردا مَمان
که داند که فردا چه گردد زمان
گلستان که امروز باشد به بار
تو فردا چنی گل نیاید به کار
بدان گه که یابی تن زورمند
ز بیماری اندیش و درد و گزند
پس زندگی یاد کن روز مرگ
چنانیم با مرگ چون باد و برگ
هر آن گه که در کار سستی کنی
همه رای ناتندرستی کنی
چو چیره شود بر دل مرد رشک
یکی دردمندی بود بیپزشک
دل مرد بیکار بسیار گوی
ندارد به نزد کسان آبروی
وگر بر خرد چیره گردد هوا
نخواهد به دیوانگی گوا
به کژی تو را راه نزدیک تر
سوی راستی، راه باریک تر…
پادشاهی کسر1
مجلد8 و9 شاهنامه از بیت دهم
در این ده بیت، ده نکتهی حکمی اعم از تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست کشورداری، بهطرزی ایجاز گونه مطرح میشود:
۱- عدالت پیشگی پادشاه که جامعهای سر به راه، شاد و مرفه میسازد. عدالتی که از دینداری بسی مهمتر است چون دینداری امری فردی و عدالت، شیوهای اجتماعی و حکومتی است چنان که امیرمؤمنان (ع) فرمودند: «مملکت با بیدینی میماند؛ با بیدادگری نمیماند»
۲- هرچیز بهجای خویش نیکوست و» زمان « که گفتهاند: «هر چیز قضا دارد، زمان قضا ندارد.» و نیز:
کار امروز به فردا مفکن تا بتوانی
که من افکندم و بنشاند بدین روز سیاهم
۳- در پس هر مستی، سستی است و در پس سلامت، بیماری؛ پس در اندیشهی ناتوانی خود باش
۴- در زندگی به اندیشهی مرگ باش چون حکایت ما با مرگ، همان باد و برگ است که با وزش باد مرگ، برگ زندگی بر شاخهی تن نمیماند.
۵- سستی در کار، فکر بیمار میآورد و حسادت، درد بیدرمان است. چنانکه گفته: « الحسود لایسود» حسود به سروری نمیرسد.
۶- بیکارگی، آبرومندی نیست و پیروی از هوا و هوس، رسیدن به دیوانگی است و دسترسی به کار بد، آسانتر از رسیدن به راستی است.