حامی پروری و آثار آن در حکومت/ دکتر سید رضا هاشمی
- شناسه خبر: 15935
- تاریخ و زمان ارسال: 20 آذر 1403 ساعت 12:40

بسیاری از کشورهای جهان برای اینکه در متن جامعه حامیانی پروپاقرص برای
حکومت بسازند با پول و ایجاد موقعیت های اقتصادی سیاسی و اداری برای بعضی از اقشار
جامعه سعی می کنند که در بین جامعه گروه ها و اشخاص و شهروندان خاصی را حامی
خود نمایند صرف منابع برای جلب حمایت سیاسی در بسیاری از کشور نظیر مصر اردن
و غیره پدیده ای رایج است. حامی پروری سازگاری است برای کنترل جامعه و سرکوب
مخالفان و ایجاد ثبات ناشی از حمایت افراد مورد توجه حکومت ، دادن امتیازاتی همچون
وام های بانکی و سهمیه دانشگاه ها و سهم عظیمی از اشتغال و پول پاشیدن به عنوان
کمک و مساعدت ، زمینه سفرهای توریستی و غیره نمونه ای از راهکارهای حامی پروری در
حکومت هاست به عنوان مثال بنگلادش حدود صد و هفتاد میلیون جمعیت دارد کشوری
فقیر که در این سال ها رشد متوازنی یافته است عمر این کشور دراز نیست ولی یک
سازوکار جالب توجه دارد و آن سهمیه بندی مشاغل دولتی است پنجاه و شش درصد یعنی
بیش از نیمی از شاغل مشاغل دولتی بنگلادش مشمول سهمیه بندی است سی درصد
شغل در دولت ها به خانواده از نسل کهن سربازان و مشارکت کنندگان جنگ استقلال
سال هزار و نهصد و هفتاد و یک رسیده است ده درصد به زنان اختصاص دارد و ده درصد
هم به مناطق محروم و شش درصد نیز به اقلیت های قومی و معلولان تخصیص یافته است.
شغل دولتی در بنگلادش مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا می توانی خیلی کار
نکنی ولی در عوض مواجب را بگیری به شبکه های قدرت اتصال یابی و بارت را ببندی.
شغل دولتی در بنگلادش مبنای اقتصادی خوبی به حساب می آید اما تعداد بیکاران به
هجده میلیون نفر رسیده و فارغ التحصیلانی که آرزوی ورود به بازار کار دارند فقط به چهل
و چهار درصد از مشاغل دولتی دسترسی دارند که آنهم فقط با پارتی بازی و نفوذ مدیران
برای دوستان و فامیلهای هر ذی نفوذی دست یافتنی است.
به این وضعیت در بنگلادش اعتراض و جنبش اجتماعی فعال شد مردم به خیابان
ریختند دولت حکومت نظامی اعلام کرد و اینترنت محدود و فیلتر شد عده ی زیادی
کشته شدند و کار چنان بالا گرفت که نخست وزیر کشور را ترک کرد و به هند گریخت و….
حال ، از حوادث کشور بنگلادش چه درس می توان گرفت؟
می توان آموخت حامی پروری عاقبتی جز دولت فربه و بزرگ ندارد سیاست مداران
و حاکمان کشور می خواهند شبکه های وفادار به خود را بزرگ کنند تا به منابع بیشتری
دسترسی داشته باشند و همیشه با دلیل و توجیه ها ، همانند رقابت های سیاسی داخلی
مخرب و بیرون راندن بخش خصوصی ، موقعیت حکومت حامی مرواریدها تقویت می
کنند اگر به این معضلات تحریم های بین المللی هم بیفزاییم کار حتی پیچیده تر هم می
شود در چنین اوضاعی همین حامیان پرورش یافته در دامان حکومت اگر سهمیه شان
از اقتصاد و اشتغال و کنکور و غیره حذف شود ، به خشونت و به آشوب کشیدن جامعه
روی خواهند آورد.
دولت های حامی پرور، ناکارآمدی و عدم مدیریت صحیح خویش را با بهانه هایی
همچون تحریم های بین الملل در ابواب مختلف توجیه می کنند و آن قدر این گفته را
تکرار می کنند تا چنین القا شود که بدون رفع تحریم ها که تقصیر کشورهای دیگر است
هیچگونه رشدی ایجاد نمی شود و امری برای بهبود وجود ندارد تا مردم هم این گفته را
باور کنند و تمام تقصیرها را به گردن جامعه بین الملل بیندازند لیکن در عمل باز هم به
جای جذب نیروهای جوان و کارآمد انتصاب های فامیلی و قومی و قبیله ای و سیاسی در
دولتها، به جای تکیه بر شایستگی های فنی مسیر زوال را مسطح می کنند.
تنها راه برای مهار گروههای ذی نفع حامی پرورش یافته توسط دولت ها،تقویت جامعه
مدنی نظیر رسانه ها، ایراد سخن های اقناعی و مستند و مستدل و تقویت تشکلهای
صنفی است که با ورود بازیگران مدنی جدید مدیران سیاست،حامی پروری کنترل و امید
مردم زنده خواهد شد.
حامی پروری و آثار آن در حکومت