به قلم سردبیر _ عدم درک سیاست کشور داری
- شناسه خبر: 11608
- تاریخ و زمان ارسال: 8 شهریور 1402 ساعت 20:09

چون تیغ به دست آری، مردم نتوان گشت نزدیک «خداوند بدی نیست فراموشت این تیغ نه از بر ستمکاران کردند انگورنه از بهر نبیذ است به چرخشت و گفت و چه نغز گفت آن خواجه ی انصاری که : « خدایا ! آنان که عقل دادی، چه ندادی؟ و آنان که عقل ندادی، چه دادی؟ امروز در این فضا و در کنه قضایا و آنچه بر آن می گذرد اگر خوب تامل کنیم به آسانی می توانیم دریابیم که عدم درک سیاست کشور داری بارزتر از آن است که استنباط نشود. بحث محدودیتهای فضای مجازی و صیانت و حجاب و عفاف و معیشت سخت بیش از پنج میلیون کارمند و بازنشسته و کارگر که اگر توابع را هم ضمیمه کنم از ۲۰ و ۳۰ میلیون هم می گذرد ، انبار باروت و دیگ جوشانی شده است که به جای آب ریختن و برنیا شو بیدن ، جمع قلیلی پیدا شده اند که هیزم می آورند و کبریت می کشند که یک نمونه اش دخالت های بی مورد آتش بیارانی است که به جان نظام دانشگاهی افتاده اند گویی قرار بر این است که جامعه رنگ آرامش به خود نبیند البته اگر نیک تأمل کنیم عاقبت نیندیش بودن همین نظام دانشگاهی است که در روند خود بی درایتی کرده و فردا را ندیده است! چرا که اگر هر از راه رسیده و سفارش شده ای را در دانشگاه نمی پذیرفت و برای او حکم سواد صادر نمی کرد و به اصطلاح نظام مدرسی تیترش را به رسمیت نمی شناخت و این همه دکتر بیرون نمی داد امروز این همه مدعی مسند و مقام و سواد نداشت پس : چون نیک نظر کرد و پر خویش در آن دید گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست و اما این ها که اکنون وارد معر که شده اند آیا خود می دانند که می خواهند جامعه را آن هم در این منطقه ی پرآشوب که داعش دارد باز تولید می شود و خیزش دوباره می سوریه که خاندان اسد را نمی خواهد و میخواهد بیش از دو هزار خون مدافعان حرم ما را نادیده بگیرد و دهها میلیارد دلاری که از سفره ی این مردم در آنجا هزینه شده، عامدانه ندیده گرفته شود و در جوار ما آتش و خون روسیه است و اوکراین و ناخواسته ما را هم به معرکه برده اند و آش نخورده ذهن سوخته هزینه پرداز آن هم شده ایم و از این سو، سیل از مرز رسیدگانی است که معلوم نیست به چه عنوان و تدبیری به آسانی آب خوردن پذیرفته میشوند آنگاه جمعی قلیل اراده کرده اند که این ملت دمی رنگ آرامش به خود نبیند. وگرنه چنین خبطی نمی کرد و استقلال دانشگاهی که پیوسته در عالم علم و عقل هر نظامی به رسمیت شناخته شده است ، تزریق ورود همان کسانی را که بر مدرکشان حکم سواد نوشته اند به ساحت دانشگاهی، به عهده نمی گرفت. مگر عرصه ی علم، چند بار باید به ناحق دچار تحول منفی شود ؟ آیا دست رد بر سینه ی دانشورانی همچون زریاب و زرین کوب و… به سود این عرصه و در نهایت، جامعه ی علمی و فرهنگی شد آیا تقاعد تحمیلی استادان حقوق و … در زمان دولت نهم و دهم دسته گلی بر سر این جامعه زد که حالا برای چندمین بار کرسی دانشگاهی رنگ و بوی شخصیت علمی خود را از دست بدهد؟ چرا آن نهادهایی که خود در وظایف خویش در مانده اند می خواهند با برون افکنی و فرافکنی نگاه جامعه را منحرف کنند تا عدم قابلیت و درایت آنان دیده نشود و جامعه نپرسد که خود در مسئولیتی که عهده دارتان کرده اند چه کرده اید و هزینه های ندانم کاری های خود را چگونه می پردازید؟ آری! وقتی احزاب سیاسی آزاد که یکی از چهار رکن اساسی و به رسمیت شناخته شده ی دموکراسی مطرح نباشند و رای مردم به جای حزب به فرد آبدیده نشده در کوران سیاست و کشور داری داده شود، بدیهی است که در این دم بختک کسی و کسانی کنار این دیگ بایستند و تقسیم غنایم کنند که از میانه ی راه رسیده اند کسانی که علم و هنر و اصالت و سیاست را در عین نابلدی یکجا می خواهند و کجا بهتر از عرصه و مسند و فضای دانشگاه می توانند پیدا کنند اما بدانند که این حکایت بر سر شاخه نشستن و بن بریدن است.