به قلم سردبیر-«چرا پایه های اقتدارمان را سست می کنیم ؟ »
- شناسه خبر: 13593
- تاریخ و زمان ارسال: 3 بهمن 1402 ساعت 12:43
به تجربه بر ما ثابت شده است که اقتدار هر کشوری از جمله ما، به سلاح های جنگی و موشک و پهپاد وناو و رزمنا و هواپیماو… نیست که اگر می بود، رژیم شاه سقوط نمی کرد و ابر قدرت شوروی فرو نمی پاشید و کره شمالی هم که موشک اش به آمریکا می رسد می بایست از نیمه ی دیگر خود (کره جنوبی)، مرفه تر، ایمن تر، توسعه یافته تر می بود و مردش با رادیوی تک موج ، روزگار نمی گذراندند از این گذشته تجارب تاریخی خودمان پیش چشم ماست؛ آیا ارتش تا دندان مسلح با تجهیزات روز ساسانیان با عرب های پا برهنه قابل قیاس بودند؟ آیا نخوانده ایم که چند هزار و مقرون به صحت، سه هزار عرب پابرهنه ی با شمشیر وبی شمشیر، بر سپاه چند صد هزار نفری ایران پیروز شدند؟ هیچ تأمل کرده ایم که این فرو ریختن ها و اضمحلال و زوال از چه بود؟ آیا از این نبود که نظام شاهنشاهی متکی و دل گرم به مردم نبود؟ اگر تاکید قرآن است و «فاعتبروا یا اولی الابصار»، پس اقتدارمان را از مردم بگیریم همان گونه که تجربه کردیم و انقلاب ما به ثمر رسید، این یعنی اقتدار و شوکت درون مرزی، آنجا که مردم مثل تخته های پولاد به هم پیوسته و حاکمیت ملت ایران را به رخ جهانیان کشیدند. وا ما روی دیگر سکه ی اقتدار ، در روابط برون مرزی است و روابط بین الملل اعم از نزدیک که همسایه های ما هستند و هم دور که شامل آن سوی اقیانوس ها می شود. در مورد همسایه ها باید گفت به غیر از توازن و تشابه فرهنگی، از نظر اعتقادی هم، قرابتی هست مثل همسایگان ما که اگر ارمنستان را منها کنیم، همه مسلمان اند و مشترکات دینی آنها با ما بیش از مفترقات مذهبی است. بنابراین به صورت روابط متقابل می توانیم نیازهای اقتصادی و فرهنگی و نظامی واجتماعی و حقوقی خودمان را بر طرف کنیم و نیز این همسایه ها هر کدام میتوانند حایل و ضربه گیر در مقابل طوفان های بنیان برافکن برون مرزی های دور، برای هم باشند. چنان که نظایر و نمونه های فراوانی بیش چشم و در خاطر است که به سبب اطاله ی کلام از آنها می گذریم.
و حال، با توجه به پیش درآمد بالا باید تاملی در سیاست داخلی خود داشته باشیم و از خودمان بپرسیم که به چه علت در آستانه ی انتخابات آن همه نگرانیم و می خواهیم با تهدید و تمنا مردم را به پای صندوق های رأی بیاوریم؟ بر ما و مردم ما چه شده است که این همه رمندگی نسبت به انتخابات دارند؟ مگر همین مردم در ۸۸ ، بیش از چهل میلیون رأی بر صندوق ها نریختند مگر در دوم خرداد ۷۶، ۷۶ درصد رأی ندادند و مگر سال ۸۰ از این آمار هم تعداد آرای سید محمد خاتمی بیش تر نشد. پس چرا و چه شد که رئیسی فقط حدود ۳۰ درصد رأی اعتماد مردم را با خود به پاستور برد؟ و نمایندگان همین مجلس انقلابی یازدهم، هستند کسانی که با درصدی به مراتب کمتر از ۳۰ درصد بر صندلی های سبز نشستند! شاید گفته یکی از وزیران سابق مقرون به صحت باشد که مجموع عدد کمی بیش از ۱۰ میلیونی را جمع آرای مجلس انقلابی یازدهم می گوید واما، اقتدار برون مرزی نزدیک که همسایگان اند. نام ببریم و بگوییم که آن همسایه ای که با ما وفاق دارد و همراه است، کدام است؟ آذربایجان، ترکیه، کویت، عربستان، امارات، افغانستان، بحرین، پاکستان و… حتی روسیه که خاصیت اش را گاه وبیگاه می بینیم! و حال آیا این همسایه ها مقصرند یا اینکه در آخرین تحلیل خوش بینانه، اندکی از قصور و تقصیر هم ناشی از عملکرد ماست.
به پاکستان نگاه کنید که اشتباه محاسباتی ما چه کرد؟ و چه عاقل و دوراندیش بودند و اهل تنبّه، رهبران و تصمیم گیران دو کشور که خیلی زود بر آتش افروخته، آب ریختند و به ظاهر، ماجرا ختم به خیر شد اما عوارض اش پاک نشد. چرا که عربستان سعودی، از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را کرد و روابط خود را با پاکستان، مستحکم تر نمود و با توجه به مشترکات مذهبی و فرقه ای که با مردم این کشور دارد، میخ خود را بهتر کوبید و پاکستان هم ضمن مقابله به مثلی شدیدتر و پرعارضه تر و خونین تر، مرز هوایی خود را نیز از آسمان کشور ما برد و … البته شکی نیست که دست استعمار و استثمار، گروههای معاندی را پشت مرزهای کشورهای مختلف و حتی درون کشور، برای روز مبادا تدارک دیده و می بیند که لازمه اش، هوشیاری و محکم کردن درزها و مرزهای خودمان است نه آن که به تمامیت ارضی همسایگان احترام نگذار یم مراجعه به نهادهای بین المللی وجهه ی حقوقی و وزانت تعقلی ما را در جهان بالا می برد. نکته اینجاست که اگر گروه های معاند بیرونی در درون، زمینه ی مناسبی نبینند، پراکندگی و زوال خودشان حتمی است.
و حال در پایان این نوشتار، آیا به صلاح نظام و منافع و مصالح ملی نیست که در سیاست داخلی و خارجی، تجدید نظر کنیم؟