به قلم سردبیر – نمایشهای صوری را بس کنید
- شناسه خبر: 6202
- تاریخ و زمان ارسال: 8 خرداد 1402 ساعت 0:02

تا زمانیکه برنامهای برای «آدم« سازی در میان نباشد، کارها و نمایشهای صوری فقط افتخار آمیز جلوه میکند. درحالیکه هیاهو برای هیچ است. بهصورت مصداقی، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری با یک چشم نابینا و چشم دیگر کمبینا، در اتاقی کوچک در مدرسهی «نواب» مشهد، شاگردانی همچون ملکالشعرا محمدتقی بهار، بدیعالزمان فروزانفر، محمدتقی ادیب نیشابوری معروف به ادیب ثانی، محمد پروین گنابادی، محمود فرخ، مهدی آذر، مرتضی قهرمان (شاعر آزادیخواه)، عبدالحمید اشراق خاوری و… پرورد و به جامعهی ادبی و فرهنگی ایران معرفی کرد! کاری که ۲۸۰۰ دانشگاه و مؤسسات عالی با آنهمه ساختمان و تفاخر و «مصطبه نشینی» نیارستند. چراکه حقیقت غیر از مجاز است و جای «آدمسازی» چه خالی است! بههمینعلّت روزانه، به اعلام رسمی، ۱۲ نفر به قتل میرسند و طی ۲ ماه ۴۴ هزار سارق را دستگیر میکنند درحالیکه لحظهای گوش جانمان از بوق و کرنا و نمایش مدعیّان خالی نیست و داد سخن میدهند که در نمایشگاه بینالمللی کتاب امسال، ۲۸۰۰ ناشر داخلی و خارجی به رقابت پرداختهاند و طی سه روز، ۴/۲۱ میلیارد تومان کتاب فروخته شده و ابدا صدایمان درنمیآید که میزان مطالعهی ما در هفته، ۱۶ دقیقه است درحالیکه ژاپن در هفته ۱۰ ساعت مطالعه میکند و چین و کره جنوبی ۸ ساعت و اروپا ۵/۷ ساعت و…
و مینازیم به اینکه برای ساخت فرهنگسراها و نیز خانههای فرهنگ، فلان قدر بودجه اختصاص دادهاند امّا در کنارش، نمیگوییم که چرا خانههای فرهنگی ما اغلب متروکه شدهاست و نهادهای فرهنگی استان ما که آنهمه بودجههای فرهنگی میگیرند، کجاست برنامههای فرهنگسازی آنها که نمودش را نسل حاضر نمیبیند؟
اگر دارند و مدّعی هستند و منتقد با این یادداشت پس به چه علّت در هر میدان و کوی و برزن، نشانههای تأدیب به نمایش درآورده! و بهجای بیان و قلم و منطق و استدلال، اقتدارمان را با چوب و فلک نشان میدهیم؟ و بعد از آنهمه سال، جوان، متقاعد و مُنقاد خانواده و مدرسه و نظام اجتماعی نیست و سن سیگار کشیدن به نونهالی رسیده است و مصرف موّاد مخدّر که حتّی با کتمان کردن آمار و ارقام هم افاقهی واقعیتهای موجود نخواهد بود. آمار طلاق و بالا رفتن سن ازدواج و فرار مغزها و مهاجرت همهی طبقات و بیشاز ۱۵ میلیون پروندهی مرافعه در دستگاههای قضا و آنهمه زندانی… و آنهمه به دار آویختن… و نمایش روز کارگر و معلّم که چه صوری بود و نمایشش که عجیب «تو ذوق» میزد! درست مثل تو ذوق زدگی سالهای پیشین!
و چه بسیار خانوادههایی که روزگارشان با نان و چای شیرین میگذرد و پدر خانواده از شرم نمیتواند بر سر چنین سفرهای، چشم در چشم فرزندان بیگناهِ در این نمایشها بهدنیاآمده، بدوزد و عجبا که بر در و دیوار می کوبیم تا فرزندآوری بیشتر در برنامههای نان و چای شیرینشان باشد امّا نمیگوییم همین شکری که آمال روز و ماه چنین خانوادههای فرزندآوری شده، در عصر جراحّی اقتصاد سید محرومان به دو برابر قیمت رسیده و سخن از قیمت عجیب قند و نبات است! و گوشت قرمزی که برای چنین خانوادههای فرزندآوری، شوخی بس بیمزهای بیش نیست و این در حالی است که برخی میگویند فقط معادن استانمان میتواند خرج ایران را بدهد و شوخی هم نیست که ۹ درصد ثروت جهان در این مرزوبوم باشد آنوقت، مردم مستأجر به حلبیآبادها روی بیاورند و در آن یک میلیونهای ادّعایی اسکان داده نشوند ! و شگفتآور اینکه وزیر اقتصاد میخواهد تجارب فوقالعادهی خود را به ممالک اسلامی صادر کند. درست آن آرمان رئیس مجلس آن زمان و رئیس بودجه بگیر بنیاد سعدی این زمان که میخواست نمای ژاپن اسلامی را در سیمای ایران ببیند آنهم با ۱۶ دقیقه مطالعه در برابر ۱۰ ساعت کتاب خواندن چشم بادامی هایی که تازه، هنر آفرینش، یکی دو «کوک» گوشهی چشمشان را باز نکرده است!
پس عزیزان مسئول! اگر علقهای به این آبوخاک و فرزندان این مرزوبوم دارید به جای «رزومه» سازی خودتان، مراکز فرهنگی متروکه را از این حالت به درآورید آنگاه با افتخار اعلام کنید که ما این برنامهها را برای فرزندان و فرزند آوران، تقدیم شما داریم. نه آنکه برای نمایش، تندیس استاد توس و علمپذیر کنندهی زبان فارسی و زنده کنندهی مردم دلمرده را در میدان مشاهیر، علم کنیم امّا بزرگداشتش آنهمه حقیرانه باشد درعوض بخواهیم جهت سیاسی بازی، برای شاعر درجهی چندم که در نوع خود فخر ماست و کنگرهاش را نیز در سالیان گذشته برگزار کردهاند، چند صد میلیون خرج روی دست فقر فرهنگ خود بگذاریم…
پس شما را خدا، برای فردا روز خودتان هم که شده، این نمایشهای صوری را بس کنید:
مجملش گفتم، نگفتم زان بیان
ورنه، هم افهام سوزد هم زبان