ایران در رتبه ی ۱۶۳ !(؟)/به قلم سر دبیر
- شناسه خبر: 14181
- تاریخ و زمان ارسال: 4 اردیبهشت 1403 ساعت 12:27
در فضای مجازی و از منبع علوم اجتماعی درباره ی مسائل روز، نتایج تحقیقی قلمی شده است تحت عنوان “کشورهای اسلامی چقدر اسلامی هستند” و “اسلامیترین کشور دنیا کجاست؟” از رنج پژوهش دو تن از استادان دانشکده ی علوم تهران (جناب دکتر حسین عسگری و خانم شهرزاد رحمان)که با بررسی ۱۱۳ شاخص در ابعاد اقتصاد،
سلامت، عدم فساد، ریا، بهرهی پول، امر به معروف و نهی از منکر، آزادیهای مدنی، رعایت حقوق زنان، میزان آلوده کردن محیط زیست، کیفیت و بهبود زندگی و… که در این پژوهش
کشور سوئیس در رتبه ی اول، آلمان دوم، و کشورهای
اسکاندیباوی (سوئد، نروژ، فنلاند و دانمارک) در مقام سوم قرار گرفتهاند و بهت و حیرت آن که تا رتبه 37، هیچ کشور اسلامی حضور ندارد و از میان کشورهای اسلامی، مالزی اولین کشوری است که در مرتبه ۳۸ ایستاده و ایران در رتبه ۱۶۳ است!
این آمار و نتایج، عبارت معروف مصلح بزرگ اسلامی و متفکر آزادیخواه، سید جمال الدین اسدآبادی را تداعی میکند که با ورود به پاریس و آشنایی با فرهنگ و مدنیت غربیها و اروپاییها گفت: “رفتم به غرب، اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم و برگشتم به شرق، مسلمان دیدم و اسلام ندیدم!” البته با این اظهار نظر، برچسب غرب زدگی بر پیشانی سید جمال زده شد مردی که اگر نبود نامه ی هشدار دهنده و بیدار کننده وی،معلوم نبود که میرزای شیرازی بزرگ، به تحریم تنباک اقدام مینمود یا خیر؟
تا اینجا معلوم میشود که کشورهای اروپایی، لب لباب دین مبین اسلام را گرفتهاند و به اینجا رسیده اند و معلوم می شود که عبارت معروف سید جمال، با شناخت ادا شده و بیوجه و غیر تحقیقی و از روی احساس نبوده است.
هرچند که به ایشان تهمت بزنند و غربی و منحرفش بدانند اما با این نقد بیمارگونه و غیرمنصفانه، چیزی عوض نمیشود که سیر تکاملی ماهیت یک جامعه با حرف حتی اخلاق نظری هم صورت نمی پذیرد. بلکه با عدالت، قانون پذیری و اخلاق عملی است، صفاتی که تام و تمام آن در اسوههای دینی
و مذهبی ما محرز و غیر قابل انکار است. وانگهی ارزشها در قیاس است و چنانچه سوئیس در این مقوله اول است کدام شاخصها را دارد و کدام ها را ما نداریم که در رتبه ی ۱۶۳ ایستادهایم.
نکته آنجاست که این واپس ماندگی ما از دین نیست بلکه از ظاهر دینداری است یعنی اصول و مبانی و ارزشهای اسلامی در وجود ما نهادینه نشده است و ظاهری است به همین علت است که رذایل به جای فضایل وجود ما را پر کرده است وگرنه:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست در مسلمانی ماست
مرحوم استاد محمدتقی شریعتی، شخصیت سیاسی – مذهبی که چند روز پیش
( ۳۱ فروردین)، سی و هفتمین سالمرگش بود و فرزندی مانند دکتر علی شریعتی را در مکتب خود پرورد و “کانون نشر حقایق اسلامی” را بنیاد نهاد، در مقدمه ی تفسیر نوین خود به نکتهای اشاره دارد که هم درد ما و هم درمان ما در همین است میگوید:
طنتطاوی در تفسیر کبیرش( الجواهر فی تفسیر القرآن)، مکرر این حقیقت را روشن ساخته که انحطاط مسلمین و ترقی اروپا از یک نقطه شروع شده و آن، اعراض از دین است:
“ما از دینی که سعادت بخش بود روگردانیدیم،۷قز زبون و خوار شدیم و آنها از اوهام و خرافاتی که به نام دین پذیرفته بودند، دست باز داشتند و جلو رفتند.” باید این نکته را به گفته ی طنطاوی افزود که صرف اعراض از دین عیسی و به عبارت روشنتر، از قوانین و دستورات کلیسا باعث
ترقی اروپا نشد بلکه افکار و اندیشههای آزادیبخش اسلام بود که اروپا را تکان داد.
(استاد محمدتقی شریعتی صفحه ۳ مقدمه تفسیر نوین)
حاصل کلام آنکه اگر میخواهیم شمایی و نمایی از اسلام در دلها و فکرها دیده شود، به یک تجدید ۸ حیات فرهنگی و دینی محتاجیم و محور چنین مطلوبی، جز عدالت و قسط و بازگشت به اصالت دینی و دین نیست و آنچه از دین و قرآن نیست و سنت نبوی را و تراوش ذهن و مغز و فکر معصوم علیه السلام نیست و در زمره ی اوهام و خرافات شمرده می شود ، باید جامعه ی مسلمانان از آن پرهیز کند وگرنه ارتقای رتبه در این جدول ناممکن است و دین گریزی چنانکه در جامعه مشهود است، قطعی!