از ملت تا ملت/ محمد همتی
- شناسه خبر: 14172
- تاریخ و زمان ارسال: 3 اردیبهشت 1403 ساعت 12:55
پادشاهان قاجار تا پیش از ظهور اندیشههای ملیگرایانه، همانند اسلاف خود بر رعیت تاکید داشتند
و آن را در قالب تمامیت ارضی ایران تعریف میکردند. همه مردم رعایای سلطان بودند و همانند قرون وسطای اروپا در برخی مواقع با زمین خرید و فروش میشدند.
مفهوم رعیت در این دوران به عنوان یک هویت کلی به شمار میرفت که در درون خود هویتهای قومی، دینی و نظایر آن را جای میداد.
در دوره ناصری، واژه ی ملت به کار میرفت اما در گفتمان این دوران ، ملت و رعیت دو گروه متفاوت بودند و مردم شامل همه رعایا نمیشدند!
بعد از فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی وقتی سخن از انتخاب کنندگان مجلس میشود گروههای خاص را بیان میدارند و شامل همه ملت نمیشود !
مظفرالدین شاه در نطق خود در پیش از مجلس اول اگر چه ازملت سخن میگوید ولی هنوز در خوی و خصلت استبدادی خود غرق است و به اراده ی ملت در تعیین سرنوشت خود عملاً باور چندانی ندارد او میگوید: ” …ما به صراحت طبع این آزادی و مشروع و مجلس شورای ملی را به ملت شاه پرست خود عنایت فرمودیم و این مجلس محترم مجلس خود ماست.” یعنی هنوز ملت رعیتی را ترویج می کند !
علی رغم مشروطه خواهی ایرانیان هنوز بیماری خودی و غیر خودی و رعیت و ملت و مردم به عنوان نظام طبقاتی در تفکر حکمرانان خودنمایی میکرد شاید بیجهت نبود
که در مهاجرت کبری و پذیرش خواست مشروطه خواهان توسط مظفرالدین شاه ، وقتی مردم متحصن فریاد میزدند زنده باد “ملت” عدهای از حاضرین با تعجب میگفتند: ملت یعنی چه؟ مطالعه کتاب دو جلدی تاریخ بیداری ایرانیان نوشته ناظم الاسلام کرمانی ارزشمند بوده و اطلاعات مستندی را در اختیار شما خردورزان میگذارد.
در اصل دوم قانون اساسی مشروطه یعنی مصوب ۱۱۷ سال پیش نوشته شده: “مجلس شورای ملی نماینده ی قاطبه ی اهالی مملکت ایران است که در امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند. ایا اکنون چنین است؟
در این قانون اساسی از اصل هشتم تا اصل بیست و پنجم از حقوق ملت و رعایت آن سخن میگویدکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز حقوق ملت در اصول ۱۹ تا ۴۲ تکرار میشود. چرا بعد از گذشت ۱۱۷ سال همچنان حقوق ملت مطالبه اساسی مردمان این دیار است؟ با مراجعه به لغتنامه دهخدا و در اشعار شعرای متقدم به واژه ملت برمیخوریم.
به قول سعدی:
جوری که تو میکنی به اسلام/ در ملت کافری ندیدیم! و یا به قول ناصر خسرو : از روزگار و خلق ملولم کنون از آنک/ پشتم به کردگار و رسول است و ملتش.
چرا این ملت از شعار خارج نشد و در ادبیات سیاسی و حکمرانی ،جلوه نکرد و پادشاهان و حکمرانان ، همچنان همه ملت را رعیت خود می دانستند و نیازی به رای و نظرقاطبه ی آنان را برابر نص صریح قانون اساسی نداشته وبه اقلیت بسنده می کردند !
هر جریان سیاسی و دینی در تحمیل اندیشه و عقاید خود بر کل جامعه به ملت استناد میکند چه اقلیت چه اکثریت و چه
اپوزیسیون، گروهی تجمع با مصونیت سیاسی برگزار میکنند و مبنایی میشود برای تصمیم گیریهای بزرگ و بعضاً چالش برانگیز برای همه ملت !
اپوزیسیون خارج نشین میگوید: ملت گفت : احزاب در راستای جمهوری اسلامی بدانند دیگه تمامه ماجرا؟
آیا متفکران ما در قرون وسطای اندیشه خود سیر میکنند چرا هر جریان فکری مردم را وجه المصالحه ی اقدامات خود
قرار داده وحامیان خود را همه ملت قلمداد می کند؟ آنانی که در آن طرف مرزها تحلیل میکردند که جمهوری اسلامی بهار سال ۱۴۰۲ را نخواهد دید و بر این اساس نگرشهای رادیکال را ترویج مینمودند دچار خطای محاسباتی با چنین برداشتی شدند !
نیاز است که بر اساس نظریه فرانسیس بیکن به طویلهای دیگر برویم و دندانهای اسب را بشماریم و اینقدر با هم جدل نکرده ونطریات اقلیت را بر کل جامعه تحمیل نکنیم ، مردم چه میخواهند؟ انتخابات آزاد، رفراندوم و تصویب قانون ۹۸ درصدی و نه قانون آبکش شده برای گروهی خاص ۱۰ درصدی!
وقتی چنین نشود و گسست بین قوانین و مردم و مردم و مردم و مردم و زمامداران و مدیران ایجاد گردد ، باز خورد آن میلیونها نامه و مطالبه از سفرهای ۸ ساله ی روسای جمهور به استانها و شهرها و مناطق خواهد بود وتحریم اکثریت در انتخابات ! که در هیچ کجای دنیا توسعه یافته وآزاد چنین رویکردی دیده نمیشود.