فقدان عقل دولتمداری – به قلم سر دبیر
- شناسه خبر: 3242
- تاریخ و زمان ارسال: 9 بهمن 1401 ساعت 0:12
به قلم سر دبیر
فقدان عقل دولتمداری
این روزها که بهعلّت سوز سرما و آلودگی و سایر عوامل، در انفعال دولتمداران، کشور وضعی بحرانی دارد و بهصورت نیمهتعطیل درآمده است و به جای اینکه بر اروپای سرمازدهی بی نفت و گاز و فضله سوز، ما برای تشفی و دل خنک شدن، خنده بر لب بیاوریم، اروپا برای ما میخندد چرا که درعین اینکه دومین ذخیرهی گاز جهان و چهارمین ذخیرهی نفت جهان از آن ماست به چنین بحرانی گرفتار آمده، این هم مزید بر علّت های دیگر شدهاست، برخی علّت این معلول ها و نباریدن نزولات آسمانی را از بیحجابی میدانند و گروه دیگر هم مثل همیشه از استکبار و تحریکات بیرونی و زبانهایی نیز نه حجاب، نه سرما، نه گناه و نه خشکسالی و دروغ، بلکه معضلات ما را ناشی از نبود آب میدانند و بحران فرونشستهای بیشاز ۵۰۰ دشت را پیش چشم میآورند. امّا از یک نکته و عامل کلیدی غافلاند که اینها همه از ناشی از فقدان عقل دولتمداری است و بدان سبب است تا این عیبها پوشانده شود و نمود پیدا نکند. بههمین دلیل مدام از عیب دیگران میگوییم.
در این مورد کافی است که بهعنوانهای برجستهی خبری از برخی روزنامهها و نیز رسانهی ملّی عنایت شود که عیوب غرب را و فقط غرب را تا کجا میکاوند و برجسته میکنند! اینها همه بدان علّت است که ندانمکاریها و ندانستن ها و فقدان عقل دولتمداریهای ما پیش چشم نیاید تا بهآسانی از واقعیّتهای لحظه به لحظهی ناهنجاریهای اجتماعی و بداخلاقیها و اختلاسها و آقازادگی ها و از اینکه ۹۵ درصد ثروت این ملک دست ۵ درصد است و در چهارماه تحصیلی، دانشآموزان ما فقط ۳۸ روز به مدرسه رفتهاند و در آلودگی هوا ۲۶ هزار نفر را از دست دادهایم و از ۴۵ عضو کمیسیون تلفیق بودجه فقط ۲ نفر اقتصاد خواندهاند و سال آینده نیز با این حکایت لایحهی بودجه بازهم ۲۰ درصد قدرت خرید کمتر میشود، یعنی ۲۰ درصد فقیرتر خواهیم شد و شیب سقوط طبقهی لنگردار و فرهنگمند متوسط جامعه بازهم تندتر و تندتر میگردد و هماکنون نیز ادارات ما سرد و «تربت جامی» ها بی گاز و تهدید به قطع گاز امثال خراسان جنوبیها بر جا و نیمی از مغازههای غیرضرور تعطیل است و صدها مورد مشابه اینکه باید پرسید چرا و به چه سبب؟
این کمبودها و کاستیها و بحرانها و عقبافتادگیها، معلول چیست؟ اگرچه در موارد عدیدهای نیز پیشرفتهای ما از جمله ادوات نظامی بسیار چشمگیر بوده و به مرز بازدارندگی رسیدهایم امّا همهی این درخششها و دستمریزادها باعث نمیشود که سرانهی مردم چنین باشد و کشورهایی که در مقایسه با توانمندیهای بالقوهی ما هیچ به حساب نمیآیند، میزبان چین و کره جنوبی باشند تا دنیا ما را از قلم بیندازد و آنچنان شود که بعضی از تحلیلگران بدرستی عنوان کنند که ایران بهزودی از نقشهی جغرافیای جهان حذف خواهد شد، یعنی در فرهنگ، در مدنیّت، در تاثیرگذاری، در منابع انرژی، در تولید علم، در تولید ثروت، در بازیگری عرصهی سیاست منطقهای و جهان و… دیگر هیچ نیازی به وجود ایران نیست! اینجاست که باید اعتراف کنیم اگر وزیر دفاع آمریکا نتوانست، ریشهی موجودیت ایران را بخشکاند، ما با تنگنظری، با کیش شخصیّت و با مطلق ذهنی، آب را به آسیاب آن تفکّر ویرانگر ریختهایم و عجبا که به خود میبالیم!
و هرگز هم متنّبه و متقاعد نشدهایم به اینکه عقل دولتمداری ما با چنین گزینشها و با چنین مدیریتهایی به شدت دچار تنازل شدهاست و همین تنازل است که عامل سرخوردگی نسل امروز و فرار مغزها و جلای وطن نخبگان را پیش آورده و با تأسّف فراوان بازهم خیال میکنیم که این آبشخور از آنسوی آبهاست و جوانان و نوجوانان ما متأثّر و منفعل و فریب خوردهاند و با توهین به شعور اجتماعی و سیاسی آنها هرگز به صرافت نیفتادهایم تا به کنه خواستها و نیازهای حقیقی و واقعی آنها برسیم و آنان را آبنوش همان طبقهای بدانیم که به زیر خط فقرش بردهایم نه آنکه جیره خوار استعمار و نه اینکه بردهی غرب باشند، اینها جایی برای زندگی میخواهند حتّی اگر کشور عمّان باشد! وقتی ما بهعلّت فقدان مدیریت صحیح و همان عنوان مقالهای که گفتیم اگر نتوانیم در هر شرایطی از راهبردهای صحیح مدیریتی و اجرایی و فکری استفاده کنیم، بدیهی است که در اتلاف آنهمه منابع خدادادی و انسانی، سعی بلیغ کردهایم و در عوض، قصور و تقصیر را به پای همسایه و استعمار پیر و استکبار نو نوشتهایم. دراینصورت آیا فکر میکنید که چنین استنباط و تفکّری تا ابد میتواند ادامه داشته باشد؟







