سوره ی یوسف ع جلوه ی زیبای انسان کامل(27)( زیباترین دوران حکومت مصر )
- شناسه خبر: 4128
- تاریخ و زمان ارسال: 9 بهمن 1401 ساعت 0:03
سوره ی یوسف ع جلوه ی زیبای انسان کامل(27)( زیباترین دوران حکومت مصر )
به نام خداوند بخشاینده ی بخشایشگر
و به یاد ولی خدا یوسف زیبای زهرای اطهر (س)
خلاصه ی مقاله ی ( سوره ی یوسف ع جلوه ی زیبای انسان کامل 26 )
1 – عنوان مقاله : یوسف عزیز مصر .
2 – ترجمه و توضیح آیات 54 و55 سوره .
3 – فرمان آزادی یوسف ع .
4 – ملاقات و مذاکره ی حضرت یوسف و پادشاه مصر .
5 – ذکر چند سؤال و پاسخ آن ها :
الف : چگونه یوسف ع دعوت طاغوت زمان را پذیرفت ؟
ب : قبول پست و مقام از طرف ظالم از نظر فقه شیعه ؟
ج : چگونه پادشاه مصر به چنین کاری تن داد ؟
د : چرا یوسف از خودش تمجید و تعریف کرد ؟
هـ : علت انتخاب مسئولیت اقتصادی از جانب حضرت یوسف ع ؟
6 – بایستگی های مدیریت کلان جامعه از نظر دین .
7 – شعر هفت اورنگ جامی ( حضرت یوسف ع بعد از بیرون آمدن از زندان ) ؟
آیات 56 و 57 سوره :
« 56 – وَ کَذلِکَ مَکَّنّا لِیُوسُفَ فِی الاَرض یَتَبَوّأُمِنها حَیثُ یَشاءُ نُصیبُ بِرَحمَتِنا مَن نَشاءُ وَلانُضیعُ اَجرَالمُحسِنینَ »
« 57 – وَلاَجرُ الآخِرَهُ خَیرٌ لِلَّذینَ آمَنُوا وَکانُوا یَتَّقُونَ »
تـرجمه :
( 56 – و بدین گونه یوسف ع را در سرزمین مصر قدرت دادیم که در آن هرجا که می خواست سکونت می کرد . هرکه را بخواهیم به رحمت خود می رسانیم و اجر نیکوکاران راتباه نمی سازیم . )
( 57 – و البتّه اجر آخرت برای کسانی که ایمان آورده و پرهیز گاری می نمود ند بهتر است . )
کلید واژه :
یَتَبَوَّأُ : از ریشه ی ( بوء ) به معنای خانه و محل زیست است . یتبوَّأُ یعنی سکونت کند . تصرّف کند .
شرح و بیان آیات :
پست و مقام عزیزی مصر :
گفته اند که پادشاه مصر او را به جای عزیز مصر به مقام نخست وزیری نصب کرد . این احتمال هم هست که طبق ظاهرآیه ی فوق او تنها خزانه دار مصر شده باشد . ولی آیات 100 و 101 همین سوره دلیل بر این است که او سرانجام به جای پادشاه که فرزند نداشت نشست . و زمامدار تمام امور مصر شد . هرچند آیه ی 88 که می گوید برادران به او گفتند : ( یاایّها العزیز ) دلیل بر این است که او در جای عزیز مصرقرار گرفت . ( و در آن زمان عزیز مصر ، همسر زلیخا ، بیمار بود و از دنیا رفت ) .
ولی هیچ مانعی ندارد که این سلسله مراتب را تدریجاً طی کرده باشد . نخست به مقام خزانه داری و بعد نخست وزیری و بعد به جای پادشاه نشسته باشد .
به هرحال خداوند در این جا می فرماید : و این چنین یوسف ع را بر سرزمین مصر مسلّط ساختیم که هر گونه می خواست در آن تصرّف می کرد . آری ما رحمت خویش و نعمت های مادی و معنوی را به هر کس بخواهیم و شایسته بدانیم می بخشیم . وما هر گز پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد . و اگر هم به طول انجامد سرانجام آن چه را شایسته ی آن بوده اند به آن ها خواهیم داد که در پیشگاه ما هیچ کار نیکی به دست فراموشی سپرده نمی شود . ولی مهم این است که تنها به پاداش دنیا قناعت نخواهیم کرد و پاداشی که در آخرت به آن ها خواهد رسید بهتر و شایسته تر برای کسانی است که ایمان آورده اند و تقوا پیشه کرده اند .
ثمره ی آزادگی :
امام صادق علیه السّلام می فرمایند :
( انسان آزاده در هر شرایطی آزاده است . اگر گرفتاری برای او پیش آید بر آن گرفتاری صبر می کند . و اگر مصیبت ها براو فشار آورند نمی توانند او را درهم بشکنند . اگرچه اسیر و دربند و زیر سلطه باشد . سختی ها را به آسانی تبدیل می کند . همچنان که یوسف راست گوی امین این چنین بود که به آزادگی او ضرری نرسید گرچه برده و اسیر و تحت سلطه بود . و تاریکی چاه و ترس در درون چاه و بلاهائی که برسر او آمد ضرری به آزادگی او نزد . خداوند براو منّت نهاد . پادشاه جبّار ستمگر را بنده ی او کرد بعد از این که مالک او بود . و به واسطه ی او امّتی مورد رحمت خدا قرار گرفت . … ) ( تفسیر کنز الدقایق 6/ 332 )
نکتـه ها :
گفته شد حضرت یوسف ع با توجّه به تمام شرایط کامل یک حاکم الهی برنامه های بسیار دقیقی را برای برپائی یک جامعه ی نمونه ی ایده آل انسانی والهی طراحی کرد . که مدل کوچکی از جامعه ی موعود آخرالزّمانی باشد . گوشه ای از آن برنامه ها عبارت بودند از :
1- نظارت بر مصرف :
در مسائل اقتصادی تنها موضوع تولید بیشتر مطرح نیست . گاهی کنترل مصرف از آن هم مهم تر است و به همین دلیل حضرت یوسف ع در دوران حکومت خود سعی کرد در آن هفت سال وفور نعمت ، مصرف را به شدّت کنترل کند تا بتواند قسمت مهمی از تولیدات کشاورزی را برای سال های سختی که درپیش بود ذخیره نماید . درحقیقت این دو نمی توانند ازهم جدا باشند . تولید بیشتر هنگامی مفید است که نسبت به مصرف کنترل صحیح تری شود . و کنترل مصرف هنگامی مفید تر خواهد بود که با تولید بیشتر همراه باشد . جامعه ای که گرفتار اسراف در نعمت های الهی شود همه ی دستاوردهای خود راهم نابود می کند و نمی تواند به رشد خود در شرایط مختلف ادامه دهد .
سیاست اقتصادی حضرت یوسف ع در مصر نشان داد که یک اقتصاد اصیل و پویا نمی تواند همیشه ناظر بر زمان حال باشد بلکه باید آینده و حتّی نسل های بعد را نیز در برگیرد . و این نهایت خودخواهی است که انسان ها تنها به فکر منافع امروز خویش باشیم . و مثلاً همه ی منابع موجود در زمین را غارت کنیم و به هیچ وجه به فکر آیندگان و نسل های بعدی نباشیم . اخلاق غارتگرانه ای که امروز گرفتاری اکثریت ملّت ها است .
2 – برنامه ریزی برای چهارده سال وفور نعمت و قحطی :
زمانی که حضرت یوسف با حکم پادشاه امور اقتصادی کشور را به دست گرفت فرمان عمومی برای کشاورزی در سطح گسترده و زراعت گندم صادر کرد . و کارگزاران خود را در تمام کشور مأمور اجرای کامل این فرمان نمود . و در هر منطقه ای سیلوهای وسیعی را برای ذخیره ی گندم ها ساختند . و هفت سال از تمام محصولات ، آن چه که حاصل می شد به قدر نیاز مردم به خودشان می دادند و بقیه ِی گندم ها را باخوشه از مردم می خریدند و در سیلوها ذخیره می کردند . این برنامه تاهفت سال به همراه باران فراوان ادامه یافت .
سرانجام وعده ی الهی در شروع سال های قحطی در اولین شب سال هشتم آغاز شد . حضرت یوسف در همان شب فرمان داد که برای پادشاه غذا آماده کنند . آشپزها به حضرت یوسف ع گفتند که ای یوسف صدیق ، پادشاه عادت ندارد که نیمه شب غذا بخورد . یوسف ع فرمودند شما به آن چه می گویم عمل کنید . آن ها هم غذا را آماده کردند . نیمه شب پادشاه از خواب برخاست و فریاد زد که گرسنه ام هرنوع غذائی که می توانید برای من بیاورید . به دستور یوسف ع غذای آماده شده را برای پادشاه آوردند . پادشاه پرسید چگونه فهمیدید که من گرسنه می شوم؟ گفتند یوسف به ما فرمان داده بود . پادشاه از یوسف ع پرسید که چگونه فهمیدید که من دراین نیمه شب گرسنه خواهم شد ؟ حضرت یوسف فرمودند : امشب شب اوّل سالهای قحطی است و از علامت های شروع سال قحطی یکی این است که مردم احساس گرسنگی شدید می کنند . و به همین جهت دانستم که تو برخلاف عادتت نیمه شب طلب غذا خواهی کرد . لذا دستور دادم تا آشپزها غذای شما را آماده کنند . پادشاه از هوش و ذکاوت او متعجب شد .
جالب این که از بعضی از روایات چنین استفاده می شود که یوسف برای پایان دادن به استثمار طبقاتی و فاصله ی میان قشر های مردم مصر از سال های قحطی استفاده کرد . به این ترتیب که در سال های فراوانی نعمت مواد غذائی از مردم خرید و در انبارهای بزرگی که برای این کار تهیه کرده بود ذخیره کرد . و هنگامی که این سال ها پایان یافت و سال های قحطی شروع شد ، در سال اوّل مواد غذائی را به درهم و دینار فروخت . و از این طریق قسمت مهمی از پول ها را جمع آوری کرد . در سال دوم در برابر زینت ها و جواهرات ( البته به استثنای آن ها که توانائی نداشتند ) و در سال سوّم در برابر چهارپایان . و در سال چهارم در برابر غلامان و کنیزان . و در سال پنجم در برابر خانهها . و در سال ششم در برابر مزارع و آب ها و در سال هفتم در برابر خود مردم مصر !!
سپس تمام آن ها را به صورت عادلانه ای به آن ها باز گرداند و گفت : هدفم این بود که آن ها را از بلا و نابسامانی رهائی بخشم . ( مجمع البیان 5/ 244)
نتیجه ی برنامه های اقتصادی یوسف ع در هفت سال قحطی که حتّی مردم بلاد دیگر هم می توانستند از این برنامه ها برای تأمین گندم مورد نیازشان بهره ببرند این شد که برای یوسف علیه السلام قدرت و ثروتی فراهم آمد که تا آن زمان سابقه نداشت . و چون گزارش کار را به پادشاه داد ، پادشاه به او گفت تمام ثروت ها در اختیار تو و تمام مردم بنده ی تواند . و یوسف همه را حکم آزادی داد و اموالی که از آن ها گرفته بود به آن ها پس داد . و کسی برده ی دیگری نبود و همه دارای زمین کشاورزی و امکانات کار و تلاش بودند .
چون پادشاه این احسان و کرم را از او مشاهده کرد گفت : ( من شهادت می دهم که هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست و برای او شریکی قائل نیستم و شهادت می دهم که تو فرستاده ی خداهستی ) و ا این ترتیب فرعون مصر به دست حضرت یوسف به خداوند ایمان آورد . ( تفسیر منهج الصادقین 5/ 56 )
3 – حمایت از زندانیان :
زندان هرچند همیشه جای نیکوکاران نبوده است بلکه گاهی بی گناهان و گاهی گنهکاران در آن جای داشته اند ولی در هرحال اصول انسانی ایجاب می کند که نسبت به زندانیان هرچند گنهکار باشند ، موازین انسانی رعایت شود . گرچه دنیای امروز علیرغم جنایاتی که در زندان های مخوف برعلیه زندانیان بی گناه انجام می دهد خود را مبتکر مسئله ی حمایت از زندانیان بداند . ولی در تاریخ پر افتخار اسلام از نخستین روز هائی که پیامبر (ص) حکومت می کرد توصیه ها و سفارش های او را نسبت به اسیران و زندانیان به خاطر داریم و سفارش علی ع را نسبت به آن زندانی جنایتکار یعنی عبدالرحمن بن ملجم مرادی که قاتل او بود همه شنیده ایم که دستور داد نسبت به او مدارا کنند وحتّی از غذای خودش که شیر بود برای او می فرستاد و در مورد اعدامش فرمودند : بیش از یک ضربه به او نزنید چراکه او بیش از یک ضربه نزده است .
یوسف ع نیز هنگامی که در زندان بود رفیقی مهربان ، پرستاری دلسوز ، دوستی صمیمی و مشاوری خیرخواه برای زندانیان محسوب می شد . و هنگامی که از زندان بیرون آمد . نخشت با این جمله توجّه جهانیان را به وضع زندانیان و حمایت از آن ها معطوف داشت . پیشنهاد کرد برسردر زندان بنویسند : ( این جا قبر زندگان و خانه ی اندوه ها ، آزمایشگاه دوستان و سرزنشگاه دشمنان است . ) . و بعد از آن هم بااین دعا علاقه ی خویش را به آن ها نشان داد : ( بار الها دل های بندگان نیکت را به آن ها متوجّه ساز و خبرها را از آن ها مپوشان ) و جالب این است که در ادامه ی همان حدیث می خوانیم : ( به همین دلیل زندانیان هر شهری از همه جا به اخبار آن شهر آگاه ترند ) ( نور الثقلین 2/432 )
و در زمانی که مسئولیت مصربه عهده ی او واگذار شد ، همه ی آن زندانیانی که به دست او ایمان آورده بودند به عنوان کارگزاران خود برگزید و درسال های فراوانی و قحطی از آن ها به نحو شایسته ای بهره برد .
پاداش های معنوی برتر است :
گرچه بسیاری از مردم نیکوکار در همین جهان به پاداش مادی خود می رسند ، همان گونه که یوسف نتیجه ی پاکدامنی و شکیبائی و پارسائی و تقوای خویش را در همین دنیا گرفت که اگر آلوده بود هرگز به چنین مقامی نمی رسید . ولی این سخن به این معنا نیست که همه کس باید چنین انتظاری را داشته باشند و اگر به پاداش های مادی نرسند گمان کنند به آن ها ظلم وستمی شده است . چرا که پاداش اصلی پاداشی است که در زندگی آینده ی انسان در انتظار او است . وشاید برای رفع همین اشتباه و دفع همین توهم است که قرآن در آیات فوق بعد از ذکر پاداش دنیوی یوسف اشاره می فرماید : ( پاداش آخرت برای آنان که ایمان دارند و تقوی پیشه کرده اند برتر است .
علت ذخیره کردن گندم در سیلو ها باخوشه های آن به فرمان یوسف ع چه دلیلی داشت ؟
حضرت یوسف ع در زمانی که وضعیت کشاورزی خوب بود به همه توصیه می کند تامردم غلات ما زاد بر مصرف خود را در خوشه ها تحویل سیلوها بدهند تا آسیبی به آن ها نرسد . زیرا فاکتور هائی همچون زمان انبارداری ، دمای انبار ، میزان رطوبت دانه ها و در خوشه بودن مهمترین فاکتور های تأثیر گذار بر کیفیت گندم سیلو شده است . و به همین خاطر گندمی را که کاهنان معابد مصر برای مخالفت با حضرت یوسف ع در انبارهای معابد خویش بدون خوشه ذخیره کرده بودند بعد از چهار سال پوسید و از بین رفت .
حکایت هفت اورنگ جامی : عزت و سربلندی و جایگاه رفیع یوسف ع :
درآخرگفت این خوابی که دیدم
زتو تعبیر آن روشن شنیدم
چه سان تدبیر آن کردن توانم
غم خلق جهان خوردن توانم
منادی کردن اندر هردیاری
که نبود خلق را جز کشت کاری
چو از دانه شود آگنده خوشه
نهندش همچنان از بهر توشه
چو گردد خوشه در خانه درنگی
بیاید روزگار قحط و تنگی
برد هرکس برای عیش تیره
به قدر حاجت خود زان ذخیره
ولی هرکاررا باید کفیلی
که از دانش بود با وی دلیلی
زهرچیزی که درعالم توان یافت
چو من دانا کفیلی کم توان یافت
به من تفویض کن تدبیر این کار
که ناید دیگری چون من پدیدار
چوشاه از وی بدید این کارسازی
به ملک مصر دادش سرفرازی
به جای خود به تخت زرنشاندش
به صد عزت عزیز مصر خواندش
چو پا بالای تخت زرنهادی
جهانی زیر تختش سرنهادی
چو رفتی بر سر میدان زایوان
رسیدی بانگ چاووشان به کیوان
چو یوسف را خداداد این بلندی
به قدر این بلندی ارجمندی
عزیز مصر را دولت زبون گشت
لوای حشمت او سرنگون گشت