جهل مقدس مانع اتحاد و انسجام ملی/ دکتر سید رضا هاشمی
- شناسه خبر: 17431
- تاریخ و زمان ارسال: 18 شهریور 1404 ساعت 11:55

بسیاری از تلاشهای عقلای سیاست بر این است که جناح های مختلف سیاسی را در مسائل مختلف متحد کنند و حداقل رقابت نفس گیر اصلاح طلبان و اصول گرایان در هر نظام سیاسی را به اتحادی جهت استحکام نظام حاکم تبدیل کنند ولی هر بار که این حرکت آغاز شد انحصارطلبان که بر اقتصاد و نهادهای غیر دولتی موثر حاکم بودند با تنگ نظری و بستن مسیر همدلی سعی در حذف رقیب و مانع اتحاد شدندو محصول چنین رویکردی جامعهای شد با باورهای متضاد بنیادین ، و از آنجاکه رسیدن به تفاهم سیاسی مستلزم آن است که قدرت سیاسی بر پایه اصولی مشترک صورت گیرد که برای همه شهروندان، فارغ از دیدگاههای دینی، اخلاقی یا فلسفیشان، معقول و قابلپذیرش باشد اما واقعیت این است که اصول مشترکی بین این تفکرات متضاد مطرح سیاسی که ایجاد کننده اتحاد باشد بسیار اندک است و حداقل اصول مشترک نیز بر فرعیات و حواشی نظر دارد نه به ریشه ها . عقل عمومی اقتضا میکند که قدرت سیاسی نباید بر مبنای یک امر واحد یا یک آموزه انحصارطلب استوار شود، بلکه باید متکی بر دلایلی باشد که همه بتوانند آن را از منظر شهروندی آزاد و برابر بفهمند و بپذیرند.
طرفداران انسجام مبتنی بر احترام به عقلانیت و توزیع قدرت بر این باورند که افراد در زندگی شخصی، ممکن است بر پایه دلایل خاص خود تصمیمگیری کنند؛ اما وقتی وارد حوزه عمومی میشوند، اخلاقاً موظفاند از دلایلی استفاده کنند که دیگران نیز بتوانند آن را معقول بدانند و اقدامات حکمران باید عقلانی و از نظر عموم مقبولیت داشته باشد . چنین حکمرانی ، نوعی تعقلورزی عمومی است که دغدغهاش منافع همگانی، عدالت بنیادی و قواعد قابلقبول برای همگان است. این انسجام حول محور عقلانیت حاکم بر امور با دلایلی که تنها درون جوامع خاص، مانند کلیساها یا محافل علمی مبتنی بر الوهیت اعتبار دارند تفاوت دارد؛ زیرا تصمیمات سیاسی، زندگی عموم مردم و همگان را تحت تأثیر قرار میدهند و اگر مبنای مشترک عقلی نداشته باشند، قطعا با ارشادات کشیش ها نمی توان به آن قداست بخشید و همین نگاه الهی باعث می شود تا امکان تکفیر سایر انسانهای کج اندیش سهل گردد و چنین روشی به دلیل وجود مبنا و ریشه انحصار طلبانه با تمسک بر تقدس بخشی عقیده خود قطعا ناقض آزادی دیگران و عموم مردمی می شود که درس دین و کلیسا نخوانده اند وباورپذیری علمی و عقیدتی بر آن ندارند.
بنابر این کسانی که بر اتحاد حول محور عقل اعتقاد دارند می گویند دین باید راهنما باشد و در حوزه سیاست، نباید به آموزههای دینی، فلسفی یا ایدئولوژیکی استناد کرد که تنها برای پیروان خود الزامآورند. چرا که در جامعه با دیدگاههای متنوع عقاید امری پایدار و اجتنابناپذیر نیستند و احتیاجات مردم در حوزه سیاست و زندگی اجتماعی همواره دچار تحول است . عقلانیت عموم مردم میطلبد که شهروندان صرفاً بر پایه ارزشهایی استدلال کنند که در اسناد سیاسی، قوانین اساسی، سنتهای حقوقی و آموزههای بنیادین دموکراسی و موثر بر اقتصاد و اجتماع مشترکند و همگان امکان فهم آن را دارند، حتی اگر دلایل نهاییشان برای پذیرش آن متفاوت باشد در مقابل بسیاری معتقدند که دین محور است نه عقل تنها و بر این امر استدلال می کنند که هر چه دین بر آن حکم کند عقل نیز بر آن حکم می کند و بالعکس .باید دانست که پیروان باورهای گوناگون غالباً میتوانند از درون سنت فکری خود، دلایلی مطابق با عقل عمومی استخراج کنند و با دیگر شهروندان به اجماع برسند.
و این امر در جامعه ای که بر پایه عقل اداره می شود وظایف عموم مردم در زندگی اجتماعی اخلاقی می سازد نه حقوقی؛ و همین امر است که بسیاری از قوانین مصوب در حوزه های اجتماعی و شهروندی همچون منع استفاده از تجهیزات ماهواره یا حجاب هر چند با خاستگاه دینی با مشکلات عمیقی در اجرا مواجه می شود و چنین امور زندگی مردم هرچند الزام قانونی ندارند، اما پایبندی مردم به آنها که از قواعد اخلاقی پیروی می کند و نه حقوقی شرط عقلانیت است. بنابراین کسانی که تنها خود را حقیقت مطلق دینی یا سیاسی می پندارند و تنها بر دین تاکید دارند و خود را عقل کل می دانند و از گفتوگوی عقلایی با دیگران سر باز میزنند، از نظر عموم مردم جامعه معقول شمرده نمیشوند
در نهایت، عقل عمومی که باید بهمثابه مبنای روشناندیشی حداقلی، شرایطی فراهم کند که در آن افراد با باورهای متضاد بتوانند بر سر ساختار سیاسی و اصول عدالت به توافق برسند، ولی افرادی که تنها با تکیه بر دین بدون تعقل و توجه بر ضروریات و نیازهای روز اجتماعی با انحصارطلبی و قدرت طلبی که با یک جهل مقدس آمیخته شده مانع شکل گیری انسجام و اتحاد واقعی می شوند تیشه به ریشه خود می زنند .اما اگر می شد که این گروه انحصار طلب و زورگو را مطیع عقلانیت عمومی متکی بر دین کرد ، حفظ فضای عمومی عقلانی، آزادی بیان و امکان نقد و بررسی دیدگاهها را ممکن میساخت و زمینهساز تفاهم سیاسی بر محور عقلانیت دینی بدون انحصار طلبی و قدرت طلبی و حذف دیگر در نظام حکمرانی جلوه گر می شد بنابر این چنانچه اتحاد دسته ها و گروههای سیاسی و اجتماعی مدنظر حاکمان است باید دست از انحصار طلبی و قدرت طلبی بکشند و بجای تمسک و توسل بر محور قدرت نظام سیاسی دنیا به عقلانیت دینی و تعقل در روابط داخلی سیاسی و حتی بین المللی بازگردند و الا بدون شکل گیری وحدت مبتنی بر تعقل کشتی حکمرانی بر اثر تفرقه سوراخ شده و هم ناخدا و هم ساکنین کشتی غرق خواهند شد .







